و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

بسم رب الزهراء

سلام...

شاعر میگه:
من اگر برخیزم،تو اگر برخیزی،همه برمی خیزند
من اگر بنشینم تو اگر بنشینی،چه کسی برخیزد؟

**
اینجا سعی میکنم چیزی بنویسم که برای دیگران مفیده، از روزنوشت ها تا خاطرات و دغدغه ها... گاهی هم برای گفتگو و یا به نتیجه رسیدن، مطلبی رو منتشر میکنم.
اگر براتون مفیده بمونید و بخونید.
باعث افتخاره بنده است که محبان حضرت مهدی(عج) اینجا تردد می کنند.
*
همه ی نظرات برام ارزشمندند و دوست دارم با دقت بخونم و جواب بدم،اگر گاهی نشد یا با تاخیر بود، ببخشید.

بایگانی

رضای خدا...

چهارشنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۵۰ ق.ظ

حدود یک ساعت داشتم به متن طولانی چند روز پیشم اضافه میکردم و میخوندمش
گوشیم پیام داد تعداد کلمات مجاز یک یادداشت تموم شده. :)
اما حرف داشتم هنوز، تصمیم گرفتم متن رو تفکیک کنم(چون چندتا موضوع نسبتا متصل بود)
یه قسمتش رو کپی کردم، بردم تو یه صفحه یادداشت دیگه، دیدم باز بهش اضافه شد و دریافت هایی رو مطرح کردم آخر متن که اگه الان منتشرش کنم باید سرش صحبت بشه...و بیش از همه خودم باید وقت بذارم براش. و الا مطلب شهید میشه و اصلا فایده نداره...
خواستم رمزدارش کنم دیدم بازم مشکلش حل نمیشه...
دیگه سراغ باقی قسمت های مطلب نرفتم...همین اندازه زمان رفت بس بود.
**
نفسم اصرار کرد اینو بگم:
 بدانید و آگاه باشید که چه زحمتی کشیدم مطلب بذارم براتون، نشد... (نمی گفتم حیف بود:)) اخلاص هم که هیچی شد دیگه :)
**
و در این اصرار و اجابتش، برای خودم روشن شد که کل این یک و نیم ساعتی که نوشتم و آماده انتشار نشد
برای خدا نبوده...
چشمم روشن:(

/ کار خوبی که برای رضای خدا نباشه و نیتهای دیگه، بالاتر از رضای خدا باشه، میشه حجاب،
میشه تکبر، میشه عبادت ابلیس.../
/استغفرالله از این کارهای خوب!/
*
میلاد امام رضا(ع) مبارک مون باشه...
همین...فقط همین.(عنوان مطلب ایهام داره)


  • .. مَروه ..

نظرات  (۸)

رضای خدا شرطه :)
بنده هم میلاد حضرت رو به شما تبریک میگم
ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، آقا امام رضا (علیه السلام) مبارکباد.

سلام
 :))

التماس دعا
میلاد امام رئوف، رضای رضایتمندان مبارک.

و کسب رضای خدا، رزق و روزی شما باد.
  • خانم کوچیک
  • راستش انگاری وقتی اون خلوص نیست تمام کائنات دست در دست هم میدن و نمیذارن که بشه و تو ته دلت میگی مممون که حواست حس ته دلت یه تیکه قند ذوب میشه و شیرینی‌اش میره زیر پوستت هرچند که ممکنه غمگین باشی، خاطرم هست یکی دو مورد بران بدین شکل رخ داد که نشستم یک عالم نوشتم نوشتم نوشتم و کلی از مدل و سبک و سیاق نوشتنم عشق کرده بودم و به‌غایت کمی‌هم تکبر! که یک‌هو تقققققق دستم خورد به نمی‌دونم کدوم بیلبیلک و همشون دیلیت. هوووووووف.
    و خدایی که در همین نزدیکی‌است، حتی کنار ورد لپ‌تاپ.
    پاسخ:
    :)
    چقدر نگاه تون قشنگه...

    واقعا خداروشکر برای این ضد حال هایی که بهت میفهمونن کجای کاری
  • پیـــچـ ـک
  • ولی بازم انجامش بهتر از ترکشه!
    سلام
    پاسخ:
    انجام کار بدون اخلاص؟
    اره خب
    صفر و صدی که نمیشه حساب کرد
    عیار اعمال مون هم فقط خدا میدونه

    اتفاقا یه مطلب دیگه داشتم قبلا درباره همین نوشتن و اینها(چه لزومی داره؟ عنوانش بود)
    اونجا همین تذکر شما رو دادن

    سلام علیکم و رحمت:)
  • پیـــچـ ـک
  • ولی بازم انجامش بهتر از ترکشه!
    سلام
    بنده هم همین حس رو دارم


    استغفرالله از این کارهای خوب....  :(
  • سیّد محمّد جعاوله
  • مطلب خوبی بود
    ممنونم.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">