و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

بسم رب الزهراء

سلام...

شاعر میگه:
من اگر برخیزم،تو اگر برخیزی،همه برمی خیزند
من اگر بنشینم تو اگر بنشینی،چه کسی برخیزد؟

**
اینجا سعی میکنم چیزی بنویسم که برای دیگران مفیده، از روزنوشت ها تا خاطرات و دغدغه ها... گاهی هم برای گفتگو و یا به نتیجه رسیدن، مطلبی رو منتشر میکنم.
اگر براتون مفیده بمونید و بخونید.
باعث افتخاره بنده است که محبان حضرت مهدی(عج) اینجا تردد می کنند.
*
همه ی نظرات برام ارزشمندند و دوست دارم با دقت بخونم و جواب بدم،اگر گاهی نشد یا با تاخیر بود، ببخشید.

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زمزمه_ی_دلتنگی» ثبت شده است

هوای منزل یار آب زندگانی ماست

دوشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۷، ۰۴:۳۸ ب.ظ

اولین باری که رفتم کربلا
سیم کارت عراقی نخریده بودم
کاروان مون هر جا که می رسیدیم به خانواده خبر میداد
(ولی من نمیدونستم)
هر بار تماس میگرفتم آنتن می رفت، نمیشد حرف بزنی
آخرش یک شب
که رفته بودم حرم
و تو جمعیت از همه جدا شده بودم(که عجب شبی بود)
تماس گرفتم
و مادرم جواب داد
بهش گفتم مادر ما امشب رسیدیم کربلا خیلی سعی کردم تماس بگیرم نشد...
(پیش خودم فکر کردم الان مادرم خیلی نگرانن)
یه جمله گفت: نگران ما نباش
من تو رو امانت دادم دست امام حسین
امام حسین هم خوب امانتداری می کنه....
*
هیچی مثل سفر اول نشد
بهت زده بودم که چرا انقدر آرومه همه چی....
چرا خوبه همه چی...
وای حسین...
چقدر دلم اون آرامشِ توکل و توسل رو میخواد
اون آرامش حاصل از خود را به دست تو سپردن....

همه چیزم رو به تو می سپارم...
چهل روز میخوام چله نشین حرم امام رضا بشم
ذهنم،وجودم،خانواده ام،رزق و روزی ام دست تو...
هیچکس دیگه هم ندارم که بهش امید ببندم
و این،
خیلی قشنگه....
*
این نوحه
با تک تک جمله هاش......


دریافت
حجم: 8.9 مگابایت



شهادت خوب است،اما تقوا بهتر

سه شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۳۴ ق.ظ

آرام آرام زمزمه های دلتنگی شروع می شود...

تو سعی میکنی بمانی در آن خاک ها که ظاهرا همگی یکسانند و باطنا...


راضی هستی از تلاش خود

راضی از زیارتت...


حرف هایت،

حرف های یک عمرت را با شهدا زده ای

قسم داده ای که به راهت بیاورند و قدم هایت را ثابت کنند و در راه امادگی ظهور،بیچاره ات کنند...