و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

بسم رب الزهراء

سلام...

شاعر میگه:
من اگر برخیزم،تو اگر برخیزی،همه برمی خیزند
من اگر بنشینم تو اگر بنشینی،چه کسی برخیزد؟

**
اینجا سعی میکنم چیزی بنویسم که برای دیگران مفیده، از روزنوشت ها تا خاطرات و دغدغه ها... گاهی هم برای گفتگو و یا به نتیجه رسیدن، مطلبی رو منتشر میکنم.
اگر براتون مفیده بمونید و بخونید.
باعث افتخاره بنده است که محبان حضرت مهدی(عج) اینجا تردد می کنند.
*
همه ی نظرات برام ارزشمندند و دوست دارم با دقت بخونم و جواب بدم،اگر گاهی نشد یا با تاخیر بود، ببخشید.

بایگانی

۹ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

یک لحظه نگاه و سالها تاخیر...

چهارشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۵۱ ق.ظ

گاهی یک نگاه حرام . . .
شهادت را برای کسی که لیاقت شهادت دارد ،
سال ها عقب می اندازد !
چه برسد به کسی که ...
هنوز لایق شهادت بودن را نشان نداده است . . .


شهید خرازی




به سبک شهدا 5 (شکایت از دیگران)

دوشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۴۹ ب.ظ


از صلیب سرخ آمده بودند اردوگاه اسرا
 گفتند
: در اردوگاه شما را شکنجه‌ می‌کنند یا نه؟
همه به آقا سید نگاه کردند . ولی آقا سید چیزی نگفت
:مأمور صلیب سرخ گفت
.آقا شما را شکنجه می‌کنند یا نه؟ ظاهراً شما ارشد اردوگاه هستید
آقا سید باز هم حرفی نزد ، ماموران گزارش دادند اینجا خبری از شکنجه نیست
:افسر عراقی که فرمانده اردوگاه بود، آقای ابوترابی را برد تو اتاق خودش گفت
تو بیشتر از همه کتک خوردی، چرا به اینها چیزی نگفتی؟
:آقای ابوترابی برگشت فرمود
ما دو تا مسلمان هستیم با هم درگیر شدیم، آنها کافر هستند
.دو تا مسلمان هیچ وقت شکایت پیش کفار نمی‌برند

فرمانده اردوگاه کلاه نظامی که سرش بود را محکم به زمین کوبید و صورت آقا سید را بوسید بعدش هم نشست روی دو زانو جلو آقا سید و تو سر خودش می زد
می گفت: شما الحق سربازان خمینی هستید

حســـــــــــــین،آرام جانم....

يكشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۲۶ ب.ظ


گریه کردن بر غمتــــ جا و مکان بردار نیست ...


هیئت سیار دارم ...

روضه های گوشی ام !!!

" حسین جانم "




اربابِ من....

يكشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۱۵ ب.ظ

خوش آن لحظه که پای من وا شود
برای زیارتـــ میـان حرم
بمانم شبــ قبل از اعزام جنگــ
برای عبادتــ میـان حرم
همه آرزویم همین استـ و بس
که بر سنگـ قبرم چنین حکـ شود
محل جراحتــ : ورودی شـهـر
محل شهادتــ : میـان حرم . . .

اربابـــ . .




پ.ن:

معـــــــــــدن سخا، حســــــین

میـــــ کشیـــــــــ مرا حسیـــــن...

میــــــ کشیــــــــ مرا حسین...



---

به دعاهای شما محتاجم،

شاید ارباب،پذیرد من را...


---



جمعه های همیشه دلتنگم...

جمعه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۲۱ ق.ظ

بغض هم عادتی است ای آقا
وقت دلتنگیم برای شما
عصر جمعه دلم که میگیرد 
روح من هست در هوای شما 


صبح شنبه گناه پشت گناه



..

برسانم به صراط مستقیمت،الله

پنجشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۳، ۰۵:۵۴ ب.ظ

چشمِ دل باز کن که جان بینی

آنچه نادیدنی ست،آن بینی...


--


حتی اگه هزاران راه برای حلِ مشکلت هست و از هزار نفر میتونی کمک بگیری،

همه ی درها رو ببند.

و بدون،ته همشون بن بسته،

الا یکی...

«و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرّقوا»


--

خدایا،

برسان ما را به صراط مستقیمت

راه حق

و راه ولایت..


یامهدی(عج)



یا امام رضا...

سه شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۲۷ ب.ظ






حالا که نیامدم دمت را بفرست

من نیستم آنجا، کرمت را بفرست
گفتم که مریضم و دوا می خواهم
پس گرد و غبار حرمت را بفرست



----


دعامون کنید آقا بطلبه.....

تا مرا عشق تو تعلیمِ سخن گفتن کرد...

شنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۳، ۰۴:۴۳ ب.ظ

فضا یک پارچه نور بود؛ و بوی گلاب،

می بارید از کنجِ قبور


 گرم  از عشق بودم و بادهای تندی که می وزید از مقابل،

از شوقِ وصال، کم نمی کرد......


صدای غرشِ پرچم سه رنگ،

بر سر ابرهای باران زا،

سکوت را در هم می شکست،


و ازدحام،

خلوتم را عمیــــــــق می کرد..


*


تو آنجا بودی...

 همانطور خاک آلود و صامت..

اما اینبار،

شاخه گلِ مریم، که حاکی از مراسمِ غبار روبی بود،


باز هم،

خاری شد در قلبم

رخنه کرد تا اعماق وجودم

و همچون تیری برّنده،

پرده ی اشک را درید....


آه......


چقدر بوی دوکوهه میداد،مزارت

و چقــــــــدر مقام تو،

غبطه خوردن دارد،

ای شهید..........






عنوان مطلب رو حافظ گفته...غزل 52

خیلی غزل قشنگی بود به نظرم....

اگه دوست داشتید،بخونید.

زندگی عجیب است و زیبا

پنجشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۲۳ ق.ظ

زندگی عجیب است و زیبا

عجیب است،

زیرا هرچه دردهایم کهنه تر می شوند،

احساسم پویاتر است،

و هر چه فاصله ها،

عمیق تر می شوند،

امیدم بیشتر....


زیباست،

چون هرکجا که درد هست،شعرها ناب ترند و هر کجا که شعر باشد،

زندگی زیباست...


آری شعر،نبض زندگی است...


-----


خوشحالم که به عنوان اولین نوشته در این قالب جدید،

از شعر سخن میگویم...


-----