و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

بسم رب الزهراء

سلام...

شاعر میگه:
من اگر برخیزم،تو اگر برخیزی،همه برمی خیزند
من اگر بنشینم تو اگر بنشینی،چه کسی برخیزد؟

**
اینجا سعی میکنم چیزی بنویسم که برای دیگران مفیده، از روزنوشت ها تا خاطرات و دغدغه ها... گاهی هم برای گفتگو و یا به نتیجه رسیدن، مطلبی رو منتشر میکنم.
اگر براتون مفیده بمونید و بخونید.
باعث افتخاره بنده است که محبان حضرت مهدی(عج) اینجا تردد می کنند.
*
همه ی نظرات برام ارزشمندند و دوست دارم با دقت بخونم و جواب بدم،اگر گاهی نشد یا با تاخیر بود، ببخشید.

بایگانی

۱۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

بسم الله...

در ذیل نوشته ی «ادراک» ما یه لینکی فرستاده شد مرتبط با موضوع..

خواندنش برای خود من بسیار اثرگذار و مفید بود..

توصیه میکنم حتما و حتما و حتما سر بزنید!

عنوان مطلب:  چه فرقی است بین درک انسان و فهم انسانی؟

برگرفته از وبلاگ فانوس جزیره




مختصری از نوشته:


اگر بدون اینکه واقعا تشنه دانستن معارف باشید از روی کنجکاوی و یا مثلا بالا بردن وجهه اجتماعی و اینها... رفتید فقط اطلاعات کسب کردید بدونید دارید خلاف طبع عقل پیش میرید یکی از نشانه های انسان تشنه در معارف اینه که زیاد اهل تفکر هست حتی با تفکر میشه تشنگی رو هم ایجاد کرد. ما نباید کمیت اطلاعات برامون مهم باشه بلکه باید اطلاعاتی که بدست میاریم خیلی روش حساس باشیم و خیلی روش تفکر کنیم

---

ما میگیم خدا یکی هست. تا حالا به اعداد فکر کردید؟ عدد وجود خارجی نداره و صرفا ذهنی هست ما در عالم واقعیت یک نداریم شاید بگید یه ماشین که میبینیم خودش میشه مصداق یک. اما من میگم یه ماشین مصداق یک نیست بلکه شما یک مجموعه ای از قطعات رو در ذهن یک فرض میکنیم. هر چیزی رو شما در عالم بیرون ببینید ترکیب یافته از اجزا هست حتی ذرات میکروسکوپی خودشون از اجزا ریزتر ترکیب یافته هستن (نظریه بی نهایت بودن ذرات پروفسور حسابی)

خب حالا وقتی میگید خدا یکی هست منظورتون از یک چیه؟ اگر یک ریاضیدان به شما بگه نه تنها عدد یک بلکه کل اعداد در عالم واقع مصداق ندارن پس شما هم که میگید خدا یکی هست خدای شما هم در بیرون مصداق نداره و صرفا ساخته ذهن شما هست. چه جوابی میدید؟ اصلا کاری به ریاضیدان نداریم چرا تا حالا برای خود ما سوال نشد که خدا یکی هست یعنی چه؟ منظور از این یک چیست؟ اگر یک عددی و ریاضی هست که خدا میشه یک خدای صرفا ذهنی اگر یک عددی نیست پس چه یکی هست؟

------------


برگرفته از نظرات:


پیامبر اعظم صل الله علیه و آله فرمود:
"هر که برای خود فروشی، علم آموزد، جاهل از دنیا برود
و هر که برای گفتن بیاموزد نه عمل، منافق بمیرد
و هر که برای بحث و جدل، یاد بگیرد، فاسق، جان دهد
و هر که برای زیادکردن مال، درس بخواند، بی دین، قبض روح شود
و کسی که برای عمل، فراگیرد، عارف و خداشناس دعوت حق را اجابت کند"

---

کسی که در آموخته‌های خود بسیار بیاندیشد دانش خود را استوار ساخته و بفهم مطالبی که نمی‌فهمد نائل می‌گردد. حضرت علی (ع)

---




صابر خراسانی/شب عملیات

چهارشنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۲۴ ق.ظ

شبِ قنوت،شبِ سجده،شبنمِ روضه

شبِ دعا،شب آخر، شب عملیّات


شب تولد خون و شب تیمم اشک

شب وداع تن از سر،شب عملیّات


عجب شبی شده، حیف است حیف و میل شود

تو رو خدا نگذارید، التماس کنید


تو رو خدا نکن ای صبحِ جنگِ جبهه طلوع

ستاره ها، نگذارید، التماس کنید


صدای زوزه ی خمپاره،ضجه ی سرکش

درست در دل ما به وجود می آید


زمینِ جبهه اگر هست،پس چرا دارد،

زمین کرببلا به وجود می آیذ؟


-علی؟ علی؟ علی اکبر؟علی منم سید

دلی که جای سکوتش شکست،آوردیم

علی جوانِ کدامِ شماست؟ ایران را

از این علی و علی ها بدست آوردیم


هزار و سیصد و پنجاه و هفت،پیروزی

ولایتی است که تحت الشعاعِ نامِ علی است

دفاعِ ما، سرِ سربندِ نام یازهراست

که نامِ فاطمه،تنها دفاعِ نامِ علی است


از این طرف نگرانی است،تا که برگردند

از آن طرف چه کسی شوقِ آمدن دارد

کسی که تا دمِ مرزِ جنون جلو رفته

به کربلا دلِ او،میلِ سرزدن دارد...


قسم به غیرت مردانه ی علی اصغر

به دردِ عشق نخوردن چه ارزشی دارد

هزار سر به فدای غباری از خاکم،

وطن نباشد اگر، «تن» چه ارزشی دارد؟


اگر که پای حرامی به کشورم واشد،

همیشه خاکِ طلادار، دستِ کج،دارد

به هشت سال دفاعِ مقدسم سوگند،

هوای خاکِ مرا،ثامن الحجج دارد.....



»صابرخراسانی«

زلال باش..

يكشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۳۵ ق.ظ

قله ای که چند بار فتح شود؛

بی شک روزی تفریحگاه عمومی میشود!

مواظب دلت باش!

پدر....

يكشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۰۹ ق.ظ


این روزها...
واژه پدر، پتکی شده...
که مدام تکرار می شود 
و بر سرم فرود می آید
بر قلبم می نشیند 
داغ غمِ...

گفتند قدر بدانید
داشته هایتان را
الآن ذهنتان درگیر هزار مسأله است
اما
روزی می آید که می گویید
خدایا
فقط دو ساعت...
ببینم
پدرم را

این روزها
حق می دهیم
به بعضی آدم ها
که دلشان تنگ شود
برای پدرشان
و بخواهند
فقط دو ساعتِ دیگر فقط
ببینندش...

اما 

بیایید به همه شیعیان حق بدهیم
نه
به همه مسلمان ها
شاید هم
به همه موحدین
اصلا
به همه حق گرایان...
به همه بشریت...

بیایید حق بدهیم
که بخواهند
پدرشان را

یا ابتاه...

.
.
.

گفتند
حال کسی که
از امام خود
دور افتاده
و به او
دسترسی ندارد

بدتر است
از حال
یتیم...

آری
بدتر است...

.
.
.

خدایا...
به این نفس من
بفهمان
حال دلم را
کاری کن درک کند
یتیمی را

دل ما هم پدرمان را می خواهد...

.
.
.

البته

چیزهای دیگری هم گفتند

گفتند از امیر المومنین
همان که
" أنا و علی ابوا هذه الامة "

گفتند که در نهایت مظلومیت
و دلشکستگی
فرموده:
رهبری که فرمانش را نبرند
چه کند؟

یا أیها العزیز...

شما چه میکنی؟...

آه...

مسّنا و اهلنا الضّر
زیان دیده ایم...
که شما را ندیده ایم...

گفتند فرق است
بین
دیدن و دیدار

ما زیان دیده ایم
که ندیده ایم
 شما را
در زندگیمان...

یا
حتی
بدتر

ندیده گرفتیـــ...

آه...

و جئنا ببضاعة مزجاة
با اندوخته کمی آمده ایم
اما
اندوخته آوردن با خود
بر سر سفره کریم
بی ادبیست

ما
 حتی ظرفمان را هم
 از شما می خواهیم

یا...
یا أبا...

دیگر
باید
دلم را
بزنم
 به دریا...

میدانم
که رسم فرزندی
به جا نیاوردم

اما

یا أبانا استغفر لنا ذنوبنا إنا کنا خاطئین...

مسلمانان به پا خیزید

يكشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۴۲ ق.ظ

به سبک شهدا 6 (توهین)

يكشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۲۹ ق.ظ



به اتفاق دکتر بهشتی و فرزندشان آقا محمدرضا، نزدیک قبرستان قدم می‌زدیم، می‌دانستیم که قبر «مارکس» هم همان جاست. دو تا سگ اطراف قبرستان بودند. به آن‌ها اشاره کردم و گفتم این دو تا سگ هم دارند می‌روند سر قبر مارکس، فاتحه بخوانند.


دکتر بلافاصله رو به من کرد و گفت: اگر ما با فکر مارکس مخالف هستیم نباید به او توهین کنیم. ادب در کلام لازم است، چه فرد کافر باشد چه مسلمان.




منبع: سیره شهید بهشتى/ نشر شاهد

ادراک

دوشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۳، ۰۴:۲۸ ب.ظ
حس....

میشه از روی احساس یک نوشته، یک سخن،و حتی یک شیء، به ذات و هویت اون پی برد..

میشه با حس،سخن دروغ رو از راست جدا کرد،
میشه حلال و حرام بودن غذا رو احساس کرد
میشه هدف نویسنده رو از احساسِ نوشته دریافت کرد

میشه با احساس،
بر همه چیز احاطه پیدا کرد...

و کلَّ شیءٍ اَحصَیناهُ فی امامٍ مُبین

بسیار جای بحث داره این پست
---

گفت و گو 1--عذاب الهی

شنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۴۱ ب.ظ

بسم الله

گاهی وقتها سوال هایی برای خودم یا اطرافیانم پیش میاد که جای بحث داره،چندوقت پیش یکی از این سوالات پاسخ داده شد،به ذهنم رسید شاید این سوال خیلی های دیگه باشه در حالی که به کسی که جوابشونو بده دسترسی ندارن...

این شد که بر آن شدیم این سوالات و پاسخ ها رو اینجا بذاریم،ان شاء الله که استفاده بشه.


+انتشار مطالب این دسته بندی از حلال هم حلالتره،و اصلا چه بهتر که نشر بدیمشون؛ باشد که رستگار شویم...


----


پرسید:

مگه ما نمی گیم خدا خوبی مطلقه و قهر و خشم در خدا راه نداره؟پس عذاب الهی و قهر الهی که میگن چیه؟

این دو حرف با هم تناقض ندارن آیا؟!


پاسخ داد:

الله نور السموات و الارض-پس اگر خدا(خوبی مطلق) نور باشه،ظلمت هم میشه بدی مطلقه.

حالا شما راهرویی تاریک رو در نظر بگیر که از انتهای اون، منبع نوری پیوسته در حال نوربخشی است،

حالا اگر کسی توی این راهرو،به سمت نور حرکت کنه،هر لحظه نورانی تر و آسوده تر از تاریکی میشه،

ولی اگر کسی پشت به نور ایستاد و یا راهش رو کج کرد، مسلما از نورانیت دور و به ظلمت نزدیک میشه....

و چون طبق تقدیر الهی،هدف اصلی خلقت رسیدن به خدا است(قرب الهی)،هر کس که از هدف فطری خودش دور میمونه،ناخودآگا دچار سختی و عذاب میشه.

اما از نورافشانی منبع که کم نشده،شده؟؟؟


ولی فقیه دیگه چه صیغه ایه؟؟!!

شنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۳، ۰۵:۱۴ ب.ظ

استاد سر کلاس رو به بچه ها کرد و گفت:

"نمی دونم وقتی ما داریم این دیگه چه صیغه ایه؟!"

بسیجیه که سرشو پایین انداخته بود، بلند شد. کتابشو آورد بالا و گفت:

"مگه ما کتاب نداریم؟"

بچه ها گفتن: "چرا!"

گفت: "پس اقا معلم چه صیغه ایی ؟!!!"



زیارت نامه

شنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۳، ۰۵:۰۲ ب.ظ

پیرمردی تو حرم به جوانی گفت سواد ندارم برام زیارتنامه بخوان...
جوان شروع کرد به خوانـدن،سـلام داد به معصومیـن تا امام عسکری(ع)...
جوان پرسیـد:امام زمانـت را میشناسی؟
پیرمرد جواب داد:چرا نشناسم؟
گفت:پــس سلام کن.
مـرد دستش را روی سینـه اش گذاشت:
السلام علیک یـا حجة بن الحسـن العسکری
جوان لبخند زد:
«و علیک السلام و رحمـة الله و برکاتة»



مبادا امـام زمـان کنارمان باشد و او را نشناسیم..

*اللهم عجل لولیک الفرج*