و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

بسم رب الزهراء

سلام...

شاعر میگه:
من اگر برخیزم،تو اگر برخیزی،همه برمی خیزند
من اگر بنشینم تو اگر بنشینی،چه کسی برخیزد؟

**
اینجا سعی میکنم چیزی بنویسم که برای دیگران مفیده، از روزنوشت ها تا خاطرات و دغدغه ها... گاهی هم برای گفتگو و یا به نتیجه رسیدن، مطلبی رو منتشر میکنم.
اگر براتون مفیده بمونید و بخونید.
باعث افتخاره بنده است که محبان حضرت مهدی(عج) اینجا تردد می کنند.
*
همه ی نظرات برام ارزشمندند و دوست دارم با دقت بخونم و جواب بدم،اگر گاهی نشد یا با تاخیر بود، ببخشید.

بایگانی

أی ربِّ، أی ربِّ، أی ربِّ ...

شنبه, ۱۲ فروردين ۱۴۰۲، ۰۴:۳۹ ق.ظ

دلم گرفته

میام که به زبون بیارم ؛ با خودم میگم: 

اون هم مثل من

یه آدم محتاج

کاری ازش برنمیاد به جز شنیدن

حرف دلت رو ببر پیش اونی که هم می‌شنوه هم تمام چاره دستشه. 

و زیباترین فراز از دعایی که دلم براش تنگ شده ، برام مرور میشه: « فربّی احمدٌ شیٍ عندی» 

و حرم اشک، صورتم رو گرم می‌کنه

دلم رو گرمتر

به اینکه زنده ام و هنوز خدا دوستم داره...

 فربّی احمدٌ شیٍ عندی...

بیشتر از همسرم

بیشتر از نرگسم

بیشتر از همه چیزم

حتی شده به زبون

انقدر میگم و میگم، تا واقعا همین بشه که به زبونمه.

تو بهترین چیز منی خدای من...

پناه می‌برم بهت

درست مثل وقتی که نرگس به من پناهنده میشه

که بچه‌ها درس توحیدن.

اعوذ بالله من نفس لایشبع 

پناه می‌برم به تو، از استرس‌هام، 

ترس‌هام...

( و مرور وقتی که نرگس، حتی توی بازی پشت من قایم میشه

توی شادی هم خودش رو بغل من میندازه

وقتی خجالت می‌کشه ؛ 

وقتی گمان می‌کنه که کسی قراره اون رو از آغوش مادرش جدا کنه و سفت می چسبه) 

خدایا، پنااااه می‌برم به تو، 

از شادی‌، از غم، از تنهایی، 

از شرم رفتارهای غلطم، 

از خوشی‌های جفاکارانه این دنیا

از ترس تاوان خطاهام،

خدا؛ 

به تو پناه می‌برم....

از همه طلبکارهام

حتی از نرگس

برای روزی که میگن «یفرّ المرء من اخیه و صاحبته و بنیه...» 


سرم رو بلند می‌کنم

حرارت همون دو قطره اشک

چقدر بار قلبم رو سبک کرده...

  • ۰۲/۰۱/۱۲
  • .. مَروه ..