از من بی ادب، آداب ادب آموزید
بالاخره تمام شد
یک سال سخت دانشجویی
یک سال معلمی
یک سال مسئولیت
یک سال به غایت سخت و طاقت فرسا به یکباره تمام شد
و من
رها شدم
میان یک زمان باز
یک زمان سه ماهه
اگر سال گذشته بود،اگر هنوز آنقدری جاهل بودم که حواسم نباشد چقدر کم کاری هایم جامعه را دچار رخوت کرده......
امسال را زیر فشارهایش حس کردم
امسال را با جهالت با نادانی چشیدم
امسال فهمیدم که چقدر نمی فهمم... خدایا،شرمنده ام
شرمنده ام که یک سال وقت لازم بود تا بفهمم که هیچ نمیدانم...
خدایا
خواهشا مرا ببخش
و خواهشا و خواهشا و خواهشا
دست مرا _که حالا میدانم اگر از تو خالی شود زندگی، بیچاره ام،هیچم،نادانم،ضعیفم_ بگیر...
دستم را محکم بگیر،حتی اگر از سر جهل خواستم رها کنم،خدا،بفهمانم... خدایا
این صدای بنده ی پشیمان غریب تنهای بی یاور غمزده ی دلتنگ توست...
#یا_رفیق_من_لا_رفیق_له
تصویر نوشت:
کاش مومن بشوم...محکم بشوم...متوکل بشوم...
همچون درخت ریشه دار مقاومی که هیچ بادی آن را نمی شکند...
- ۹۵/۰۳/۲۳