و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

بسم رب الزهراء

سلام...

شاعر میگه:
من اگر برخیزم،تو اگر برخیزی،همه برمی خیزند
من اگر بنشینم تو اگر بنشینی،چه کسی برخیزد؟

**
اینجا سعی میکنم چیزی بنویسم که برای دیگران مفیده، از روزنوشت ها تا خاطرات و دغدغه ها... گاهی هم برای گفتگو و یا به نتیجه رسیدن، مطلبی رو منتشر میکنم.
اگر براتون مفیده بمونید و بخونید.
باعث افتخاره بنده است که محبان حضرت مهدی(عج) اینجا تردد می کنند.
*
همه ی نظرات برام ارزشمندند و دوست دارم با دقت بخونم و جواب بدم،اگر گاهی نشد یا با تاخیر بود، ببخشید.

بایگانی

تا مرا عشق تو تعلیمِ سخن گفتن کرد...

شنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۳، ۰۴:۴۳ ب.ظ

فضا یک پارچه نور بود؛ و بوی گلاب،

می بارید از کنجِ قبور


 گرم  از عشق بودم و بادهای تندی که می وزید از مقابل،

از شوقِ وصال، کم نمی کرد......


صدای غرشِ پرچم سه رنگ،

بر سر ابرهای باران زا،

سکوت را در هم می شکست،


و ازدحام،

خلوتم را عمیــــــــق می کرد..


*


تو آنجا بودی...

 همانطور خاک آلود و صامت..

اما اینبار،

شاخه گلِ مریم، که حاکی از مراسمِ غبار روبی بود،


باز هم،

خاری شد در قلبم

رخنه کرد تا اعماق وجودم

و همچون تیری برّنده،

پرده ی اشک را درید....


آه......


چقدر بوی دوکوهه میداد،مزارت

و چقــــــــدر مقام تو،

غبطه خوردن دارد،

ای شهید..........






عنوان مطلب رو حافظ گفته...غزل 52

خیلی غزل قشنگی بود به نظرم....

اگه دوست داشتید،بخونید.

  • .. مَروه ..

نظرات  (۱)

  • َّّمسافر غریب
  • ...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">