تو کیستی؟---عاشقی
دوشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۳، ۰۱:۲۶ ب.ظ
تو کیستی؟
سایه ای بلند از یک سرو،
یا پرتویی از آفتاب؟
تو را می توان نگریست؟
یا تا ابد،باید بر نداشتنت گریست؟
تو کیستی که روح مرا مجنون خویش کرده ای،
و دستهایت، بی آنکه مرا حس کرده باشند،
نبضم را می خوانند..
تو کیستی که ذکر تنها یک نام از تو،
موجی می شود از بی خوابی،
می دود میانِ افکارم
و چشمانم را
تار می کند؛
که نبینم جز دریای مهر را،
و موج را،
و خورشید را،
که روزی،
در افق نگاه تو می تابد
و من،
سوار بر قایق شعر،
می رسانم روح را،
تا عمق چشمان دریایی تو.....
--
دی ماه 93
- ۹۳/۱۰/۲۲
و دستهایت، بی آنکه مرا حس کرده باشند،
نبضم را می خوانند..
و
و من،
سوار بر قایق شعر،
می رسانم روح را،
تا عمق چشمان دریایی تو.....
خیلی خوشم اومد
قلمتون مستدام