و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

بسم رب الزهراء

سلام...

شاعر میگه:
من اگر برخیزم،تو اگر برخیزی،همه برمی خیزند
من اگر بنشینم تو اگر بنشینی،چه کسی برخیزد؟

**
اینجا سعی میکنم چیزی بنویسم که برای دیگران مفیده، از روزنوشت ها تا خاطرات و دغدغه ها... گاهی هم برای گفتگو و یا به نتیجه رسیدن، مطلبی رو منتشر میکنم.
اگر براتون مفیده بمونید و بخونید.
باعث افتخاره بنده است که محبان حضرت مهدی(عج) اینجا تردد می کنند.
*
همه ی نظرات برام ارزشمندند و دوست دارم با دقت بخونم و جواب بدم،اگر گاهی نشد یا با تاخیر بود، ببخشید.

بایگانی

امروز آبروی اسلام رو بردم

جمعه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۴۴ ب.ظ
تو مسیر بودم داشتم رد میشدم دیدم خانمی که جلوم داره راه میره چادرش نازکه،گفتم بذار وظیفم رو انجام بدم...
یکم تندتر رفتم زدم به شونه اش،نگاهم کرد
گفتم خانم چادرتون خیلی نازکه دستتون معلومه...
یکم انگار تعجب کرد گفت چییی میگی تو.... کی به دست من نگاه میکنه؟ چرا آبروی اسلام رو میبری؟
ما نیز رد شدیم و رفتیم....
*
چُنین شد که آبروی اسلام را بردیم:))

دوست دارم صدات کنم.....

پنجشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۳۹ ب.ظ
خوش به حال دل هایی که الان کبوتر امام رضا شده...
خوش به حال سنگ های زیر پای زائرا...
خوش به حال شبکه های ضریح... 
خوش به حال مُهرها،فرش ها، لیوان های پلاستیکی...
خوش به حال هر کی که  امام رضایی شد و پر کشید و رفت...
مشهدی ها، امام رضایی ها، یادتون نره به پنجره فولاد رسیدین،
کربلاتون رو بگیرین....
مخصوصا برای اربعین طلب کنید...حسینی شدن رو طلب کنید...روبروی حضرت بایستید، دست به سینه... و با التماس و امید بهش بگید:
« آقا قرار بعدی ما موکب الرضا»

***
حاشیه نوشت:
میلاد امام رضا جان بر همه مبارک...
ممنونم از مخاطب ها که هی به ما پیام دادن کم پست شدی،نمی نویسی،اصلا معلومه کجایی و این حرفها!  راستش وقتی بهم گوشزد کردین تازه متوجه شدم چه کم پست شدم! :) 
دیدی طرف کلی حرف میزنه با خودش توضیح میده شرح میده پی نوشت میزنه اما همش در همون ذهنش میمونه؟ پیش میاد گاها... فکر میکنم گفتم و نوشتم اما بعدا میبینم ننوشتم! :)
خلاصه اینکه می نویسم مفیدی که قابل پخش عمومی باشه از آب درنمیاد :)  و ممنون از لطف و توجه و هُل دادنتون! :)
رأفت امام رضایی روزی تون... التماس دعا

یا امام رضا(ع)
نشسته ام چو غباری به شوق اذن دخول / بیا بگو بتکانند پادری ها را...

صدای تو میپیچد در گوشم...

شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۲:۴۲ ب.ظ

دارم از بیخ و بن اتاق رو مرتب میکنم،دستم میخوره به یک کتاب«صفر تا صد یک تشکل فرهنگی» تو ذهنم هی جمله های رهبر مرور میشه و باهاش خودم رو نصیحت میکنم...
آقاجان...ما در یک کارزار فرهنگی هستیم....کار فرهنگی کنید،پاسخ کار فرهنگی باطل،کار فرهنگی حق است...
نگاه میکنم به همین اتاق،که مثل میدان جنگ،آرام ندارد....
یک اتاق که میدان کوچکی برای فکرها و سلیقه های مختلف باشد،همین وضع است....می ریزند و جمع میکنی....شلوغ میشود و خلوت میکنی...
اصلا انگار کارمان شده همین....شبهه می پراکنند و شرح میدهی،فریب میدهند و کسب علم میکنی....
با قدرت و نیرو و لذت هر چه تمام تر کار را به پایان میبرم....
مدام در ذهنم مرور میشود: «آقاجان،پاسخ کار فرهنگی باطل،کار فرهنگی حق است...»

/یادداشت روز/ (تصویر هم به عنوان شاهد از غیب رسید،خدمت شما)




شهیده مروه ی عزیز...

شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۶، ۰۶:۰۸ ب.ظ

سلام

دیروز که داشتم لیست اسامی شهدا رو برای محفل قرآنی فانوس جزیره تنظیم می کردم، نمیشد انتخاب کنم... سخت بود...

اما همش دلم میخواست برای امروز که روز اوله، شهیده مروه شربینی رو بگذارم...

نذاشتم...

گفتم باشه جلوتر...

چند دقیقه پیش فهمیدم امروز، ده تیر، سالگرد شهادتشونه...




بعدا نوشت: اینکه با یک شهید رفیق بشی یا مدتی حتی بهش فکر کنی اصلا الکی نیست...
از نظر من خدا یک سری راهنما برای هر آدمی درنظر داره که مرحله به مرحله تو زندگیش قرار میده...
شهدایی که به اسم و رسم و راهشون حتی برای مدتی دل میبندیم و فکر میکنیم _طبق نظر و تجربه های خودم_ راهنماهایی هستن که سر بزنگاه دستت رو میگیرن...
مثلا اینکه دو سال قبل من بیام اسم مجازی ام رو «مروه» انتخاب کنم، همنام این شهید، و لذت ببرم که این شهید شهیده ی حجاب بوده،شهید اعتقاد بوده... هیچ الکی نیست...
اصلا الکی نیست که بعد مدتها تازه فهمیدم ایشون چطوری شهید شده، فکر میکردم یه شهید خارجی و مسلمون بوده که اسمش قشنگه.همین...
اصلا الکی نیست،که بعد از دو سال با نام ایشون بودن و مطلب نوشتن،وسط درگیری های ذهنیم،جایی که اصلا توی ذهنم شهدا نبودن،چه رسد به این شهید...
رفته بودیم اردو، خسته کوفته، اتاق شماره ی پنج رو دادن به ما... وارد فضای اردوگاه شدم،خیلی خوشم اومد،رو دیوار طبقه ی خانم ها تصویر شهدای خانم بود،گفتم بعدا برم بخونم... اما..تنها اتاقی که دم در ورودی اش عکس شهید بود،اتاق شماره ی پنج و شهید مروه شربینی....
**
کلا فرق نداره شهیدت معروف هست،نیست...به جایی که هستی مربوط هست،نیست... اگه قرار باشه چیزی بهت بگن و دلگرمی باشن، تو هر شرایطی،یادت میکنن....
الکی نیست....

«... النّبیین و الصدّیقین و الشهداء و الصالحین و حَسُنَ اولئک رفیقا» سوره نسا،آیه 69


خوف، فرزندِ شرک است...

سه شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۴۹ ق.ظ

ترس ضعفه
این رو بارها گفتم....
گاهی این ترس ها انقدر شدید میشن که راه منطق رو می بندن
مثلا طوری میشه که وقتی نیروی دفاعی کشورت در پاسخ به #غلط_اضافی تروریست ها، با موشک مستقیم میزنه به هدف دشمن داعشی و تلفات زیادی ازش میگیره،تو دل تهران،در اوج امنیت به خودت بلرزی!!!
ترس...
راه منطق رو میبنده....
حاضری به هر ذلتی تن بدی اما خون از بینی مبارکت نچکه!
حاضری در برابر دشمن تسلیم کامل بشی به بهای اینکه اون بذاره تو یه گوشه ای به زندگی خودت ادامه بدی،جمع و جور و بی سر و صدا.... #زندگی_نباتی
و دشمن هرگز این لطف رو در حق تو نمیکنه..هرگز....
چون بر خلاف تو،دشمن به کم قانع نیست،و تا تمام جهان رو از آن خودش نکنه،و پرچم منیت رو برافراشته نکنه راضی نمیشه...

سربازان حق اما آرمانشون تسلط بر دنیا نیست....
سپاه اسلام و تفکر امام زمانی یعنی در تمام دنیا باید پرچم عدالت و برادری و آرامش برافراشته بشه...
ولو همه مسلمان نباشند....
کما اینکه داریم در صفات جامعه مهدوی اینکه حقایق بدون #غرض و بدون #فریب آشکار و تبیین میشه و اونوقت هر کس نپذیرفت، نپذیرفت....
در هر حال، دوستان....
دلتان نلرزد...


#به_حق_پناهنده_شوید


.




اصل ماجرا کجاست؟

سه شنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۳۹ ق.ظ

رهبرانقلاب:
مشکل افرادی که درتاریخ نقش خود را درست ایفاء نمیکنند بی ایمانی نیست، عدم لحظه‌شناسی است، لحظه را باید شناخت، نیاز را باید دانست!
اگرکوفیان خصوصا توابین که دلهاشان پر از ایمان به امام حسین بود در هنگام ورود جناب مسلم به کوفه او را یاری میکردند اوضاع عوض میشد، شناخت نیاز لحظه خیلی مهم است! ۸۸/۱۰/۲۹

کانال تلگرامی بعثت خون رو به شدت توصیه میکنم که مطالعه کنید... بدون هیچ توضیحی... @besat_khon

اینکه میگویند خود امام زمان میاید انجام میدهد یعنی چه؟! شما تکلیف دارید زمینه ظهور حضرت را آماده کنید تا حضرت در آن زمینه آماده اقدام فرماید!
‼️جامعه ای میتواند پذیرای مهدی موعود باشد که آماده باشد و إلا همانند  تاریخ زمان پیامبران و امامان میشود، چرا این بزرگان نتوانستند دنیا را از بدیها پاک کنند؟!
چرا جامعه اسلامی بعداز پیامبر آنگونه شد؟! چرا أمیرالمومنین با آن فضیلت و منزلت در محراب عبادت کشته شد؟! چرا به امام مجتبی در میان دوستان طعنه زده میشد؟! چرا سیدالشهداء با آن وضع فجیع کشته شد؟!
چون مردم آمادگی عقلی_قلبی ، مادی_معنوی نداشتند، اگر امام زمان هم در دنیای بدون آمادگی تشریف بیاورد همان فجایع تکرارخواهد شد!
رهبر انقلاب 75/9/25

**
به قول یه شهید مدافع حرم:شیعه به دنیا آمده ایم که موثر در تحقق ظهور مولا باشیم...

پ.ن: فرصت نداشتم مطالب رو مرتب تر و پرداخته شده تر ارائه بدم،البته فکر میکنم همین میزان کافیه...
**
مطلب قبلی رمزش برداشته شد...


سازش هزینه دارد

چهارشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۲۹ ب.ظ

+شغلت چیه؟
_امنیتی

+چیکار میکنی؟

_بعضی روزای آروم فحش میخورم
_بعضی روزای شلوغ گلوله




بخشی از مطلب حذف شد...گویا وقت این حرف ها نیست،الان وحدتمون مهمه... و ایستادن روبروی منافق تروریست...

ان شاء الله که به خیر بگذره...
تسلیت به ملت ایران:(


تا ابد جاری...

يكشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۳۰ ب.ظ

⏪ امام خمینی(ره):

آنها که تصور می کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی #مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه داری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای #مبارزه بیگانه اند…

آنهایی هم که تصور می کنند سرمایه داران و #مرفهان_بی_درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه می شوند و به مبارزان راه #آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می کنند آب در هاون می کوبند.

📚 صحیفه امام، جلد ۲۱، صفحه ۸۶



بیماری هات رو بشناس!

پنجشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ۰۴:۱۶ ب.ظ

🌙رهبرانقلاب: طبیب خودتان باشید. بهترین کسى که میتواند بیماریهای روحی را تشخیص دهد، خودمان هستیم.
🔹روى کاغذ بنویسید: حسد، بخل، بدخواهى، تنبلى، بدبینی و...؛
🔹اگر بیماریهای ما اینهاست، اینها را روی کاغذ بیاوریم.
🔺ماه رمضان فرصتی است که یکی یکی این بیماریها را، تا آن‌جایی که بشود، برطرف کنیم. اگر برطرف نکنیم، این بیماریها مهلک خواهد شد؛ هلاک معنوی و واقعی.

***
التماس دعا
**
معذرت میخوام که نظرات رو میبندم.



ما روزه دارها همه یاد لب توایم...

سه شنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۵۷ ب.ظ

دیدین یه وقت هایی، از شدت تشنگی زبانتون به کام میچسبه؟
دیدین یه وقت هایی تشنگی رمقتون رو میگیره؟
دیدین گاهی انقدر تشنه هستید که همه فکر و ذکرتون میشه رسیدن به آب؟
.
.
.
امشب لحظه ی افطار، یاد زبان به کام چسبیده ی علی اکبر(ع) کردم...
اونوقت که تو گرما زیر لباس های سنگین رزمی وسط معرکه ی دشمن بعد از سه روز تشنگی جنگید و جنگید و جنگید و جنگید...

ای به فدای جسم اربا اربای جوان تو،حسین.....


التماس دعا