یه گوشه کنار به ما جا بده
یعنی میشه باز هم شونههامون ذق ذق کنه از فشار کولهها؟
میشه دوباره پاهامون باد کنه و بشینیم یه گوشه روضه رقیه سادات بخونیم؟
یعنی میشه دوباره بشنویم « اشرب المای بارد» و بمیریم برای حزن این خطاب؟
میشه دوباره خواهرا و برادرهای عراقیمون رو تو آغوش بکشیم و با زبون شکسته بستمون، عشق و وحدت امت صاحب الزمان رو به همه دنیا نشون بدیم؟
میشه دوباره صدای روضههای خاص هندیها رو نزدیک ضریح بشنویم و دلمون غنج بره برای این معشوق که همه عالم رو دیوونه خودش کرده؟
میشه باز ببینیم خادم کوچولوهای امام رو؟ دستهای کوچیک پاکی که برای زائرها عطر میزنن، آب میدن، دستمال میدن...
میشه ببینیم اشک و التماس عاشقات رو برای خدمت به زائر حسین، فقط به حرمت تو... و بمیریم برای خانواده تو، اه.....
میشه دوباره صدای لبیک یاحسین دسته بچهها کنار طریق رو بشنویم؟؟
یعنی میشه باز کفشهامون پر خاک بشن؟؟
میشه ببینیمت؟؟
میشه؟ میشه؟ میشه بعد کلی راه، از لنز تاز چشمهامون، نور گنبدت، ولو از دور، همه تاریکیها رو نور کنه واسمون؟؟
میشه بیایم، سلام بدیم، با اون نگاه پدرونه، یه سلام گرم بدی، بگی دمت گرم اومدی، اخ... 😭 میشه ما رو به آغوش بکشی؟؟
اونوقته که هر چی شکسته تر باشی، بیشتر بهت میچسبه دیدار...
آخ امام حسین..... 💔💔💔
#دوسال_دوری
«شود آیا که در میکده را بگشایند؟»
- ۰۰/۰۹/۱۶
« میام پیشت همین روزها...»
چون آدم با امید زنده است💔