و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

بسم رب الزهراء

سلام...

شاعر میگه:
من اگر برخیزم،تو اگر برخیزی،همه برمی خیزند
من اگر بنشینم تو اگر بنشینی،چه کسی برخیزد؟

**
اینجا سعی میکنم چیزی بنویسم که برای دیگران مفیده، از روزنوشت ها تا خاطرات و دغدغه ها... گاهی هم برای گفتگو و یا به نتیجه رسیدن، مطلبی رو منتشر میکنم.
اگر براتون مفیده بمونید و بخونید.
باعث افتخاره بنده است که محبان حضرت مهدی(عج) اینجا تردد می کنند.
*
همه ی نظرات برام ارزشمندند و دوست دارم با دقت بخونم و جواب بدم،اگر گاهی نشد یا با تاخیر بود، ببخشید.

بایگانی

نظرسنجی

جمعه, ۸ تیر ۱۳۹۷، ۰۴:۵۲ ب.ظ

سلام
یه سوال ازتون میپرسم
که جوابش واقعا برام مهمه...

«اگه به #زبان و #ادبیات عربی مسلط بودید،(یعنی با فرض مهارت خیلی زیاد)
چه استفاده ای ازش می کردید؟؟؟»

شما به عنوان یک مخاطب با هر میزان اطلاعاتی که دارید لطف کنید اندکی به این سوال فکر کنید و ذهنیت تون رو برام بنویسید.


در واقع اگر کمی سوالم رو شرح بدم:
چه خلأی در این زمینه می‌بینید که با دانستن این زبان میشه رفعش کرد؟


  • .. مَروه ..

نظرات  (۲۱)

  • آشنای بی نشان
  • چرا پست فقط عنوان داره؟
    پاسخ:
    ممنون که گفتید!
  • فاطمه سین
  • می رفتم حرم عربای سرگردونو راهنمایی می کردم یا اینکه می رفتم تو هتلا مشغول به کار می شدم
    پاسخ:
    ممنونم بابت نظرتون

    ما زیاد با این پدیده مواجه نمیشیم
    شما حرم رفتین ما هم دعا کنید لطفا
  • آشنای بی نشان
  • احتمالا معلم عربی میشدم و میگشتم دنبال کتاب های خوب عربی که به فارسی ترجمه نشده و ترجمشون میکردم
    پاسخ:
    ممنونم بابت نظرتون
  • خانم الفــــ
  • این، یکی از ایده آل های منه..اگر اینجوری بود، اول از همه خلأ های معرفتی خودم رو برطرف میکردم. منابع اصلی دین و شریعت و منابعی که علمای طراز اول توی این زمینه نوشتند، همه زبان عربی هستند. و بدبختی ما از وقتی شروع شد که هر کسی برداشت خودش رو از متن های عربی ارائه داد. البته ترجمه های خوب و قوی هم هستند، ولی، اینکه خود آدم تسلط داشته باشه و مستقیما دینش رو از منابع اصلی بگیره، خیلی فرق داره.
    مثلا آثار ملاصدرا، چون فلسفی هم هستند، اونقدر برداشت های متفاوت ازش شده که توی اصلی ترین موضوع ها، از نظر اصلی و درست ملاصدرا دور شدند...

    من اول از این ابزار استفاده میکردم و معرفتی، روی خودم کار میکردم و بعد توی هر زمینه ای که خدا برام فراهم کنه کار اجتماعی میکنم.


    +این بین، یک کار خوبی که میشه همزمان با خودسازی انجام داد، ترجمه ی مطالب خوب و آثار خوب به زبان عربی هست. این دیدی که شیعه داره، به راحتی میشه به زبان عربی گسترش داده بشه. مثلا یک وبلاگ به زبان عربی و همین مطالبی که نوشته میشه و برداشت هایی که از دین میشه رو گسترش داد...خیلی کار بزرگیه.
    پاسخ:
    ممنونم که نوشتی...
  • بلوط خانوم
  • میرفتم دنبال یادگیری و بعد هم یاددادن قرآن. حالا به هر شکلی امکان و توانش رو داشته باشم. ولی بیشتر تو بخش تفسیر و مفاهیم. 

    پاسخ:
    ممنونم که نوشتین
    همه نظرات رو به چشم ایده می بینم

    سلام
    کامنت خانوم الف و البته ترجمه های قوی و مفهومی کتابای مهم. حالا اون کتاب بستگی داره چی باشه. ولی ترجمه ها خیلی ضعیفن معمولا.
    پاسخ:
    سلام
    میخوام برای نظرات پاسخ بنویسم ولی انگار در توانم نیست
    فلذا صرفا تشکر میکنم که نوشتین
    سلام

    اول از همه می رفتم عربیِ قرآنو یاد می گرفتم. یه مدت هم قبلنا که عربیم بهتر از الان بود، رفتم دنبالش و چه قدر زیبا بود افتراقی که قرآن با زبان عرب پیدا می کرد. چه قدر متمایز و دلچسب بود زبان قرآن از بعضی از اون قسمتایی که بزرگان ادبیات عرب (اوناییشون که عمدتاً اهل تسنن بودن) وارد قواعدشون کردن. می دونستین عربیِ قرآن با عربی ای که ماها بلدیم فرق می کنه؟ می دونستین زبونِ قلبِ بشر، عربیِ قرآنه نه عربی ای که رایج شده؟ یه جاهایی با هم مطابقت دارن ها... ولی ادبیات قرآن یه چیز دیگه ست. یادمه اولین باری که این نکته رو یکی از مفسرین بزرگ شیعه نشونمون داد چه قدر به وجد اومدم :)

    بعدشم دیگه خودمو رها می کردم ببینم خدا با این معرفتی که بهم داده، کجا منو به کار می گیره...
    مثلاً لابه لاش بد نبود که معلم می شدم و الکی به اسم معلمی بچه ها رو از خوندن خزعبلات مدرسه رها می کردم و گمشده شونو می دادم دستشون. ولی اخراجم می کردن از آموزش و پرورش احتمالا :)))
    پاسخ:
    علیکم السلام


    درباره بخش دوم نظرتون:
    دوستی داشتم دست کم نصف معلم های دبیرستان شون اینطوری بودن
    خیلی خوب درس میدادن و خیلی خوب هم برای بچه ها حرف میزدن...
    یعنی خروجی بچه های اون مدرسه چندین درجه از شخص خودم عاقل تر،متفکر تر،دقیق تر و موحد تر بودن...

    خدا خیرشون بده چنین معلم هایی رو
    ما هم یکی از معلم های تست پیش دانشگاهی مون مومن زرنگی بود
    همه چیز رو با هم رشد داد حتی همون سال آخر...
  • خورشید ‌‌‌‌
  • اولین بار که عربی دونستن برام مهم شد وقتی بود که کلیپِ "یک اسب مدرن برای ظهور بخرید" رو از حاج آقای پناهیان دیدم. با این مضمون که وقتی ادعا میکنیم منتظر ظهوریم باید در عمل براش آماده باشیم. قدیم میگفتند اسب آماده کنید، الآن چی کار میشه کرد؟ مثلاً کلاس مکالمه عربی گذاشت...

    و بعد هم شوق برای دونستن معنی نوحه های عربی...

    و اگه روزی، لیاقت پیدا کردم برم کربلا بتونم بیشتر از اون فضا استفاده کنم و از آدمهای اونجا کلی درس یاد بگیرم...

    و یک بار هم که حرم امام رضا(ع) بودیم، یک خانم عرب زبان سوال داشتند و گویا راهنمایی میخواستند و من حتی نمیتونستم بگم "عربی نمیدونم" در صورتی که به زبانهای خیلی دورتر از زبان فارسی حداقل این جمله رو میتونم بگم!! و این برام شد یه حسرت...
    پاسخ:
    دیدمش
    نیاز زیاده کلا
    در هر شاخه ای وارد بشی...

    (درباره اون کلیپ،انیمیشن سازی،فیلم،کارهای گرافیکی قوی بنظرم اینها هم کاملا مصداق اسب مدرنن
    بحث اربعین هم که جای کار زیاد داره)

    و چه خوبه حسرتی که تو رو به حرکت برسونه...

    (ایندفعه دیدی شون بگو: ما افهم، ما افهم لغة عربیة بعدم اگه دوست داشتی ببرشون پیش یه خادم)
    اجازه بدین حالا که دوباره دارم از فضای وبلاگ دور می شم، یه مثال از قدرت و دقت ادبیات عربِ قرآن بزنم (گرچه از اون حرفاییه که باید درِ دهنمو ببندم و در ملأ عام بیانش نکنم که متهم نشیم به خیلی چیزا. ولی به دلم افتاده یه کوچولو بگم) :

    تشریف بیارین آیه ۳۳ سوره احزاب. آخرش نوشته انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس "اهل البیت" و یطهرکم تطهیرا. حالا یه کم قبل ترشو ببینید. از آیه ۲۸ قرآن می گه "قل لازواجک..." و میاااااد تااااا همون آیه ۳۳. شروع می کنه ضمایر و افعال مؤنث ردیف کنه (کنتنَّ، تردنَ، منکنّ، لستنَّ، ...) تا برسه به آیه ۳۳. یه دفعه وسط آیه همه چی عوض می شه: انما یرید الله لیذهب "عَنکم" الرجس اهل البیت. ضمیرش یهویی مذکر می شه. هوم؟ :)
    حالا آقایون اهل تسنن میان از اون قواعد مزخرف عربی می گن که آیات قبلی نشون می ده که اهل البیت همسران رسول خدا هستند؛ و علت این که ضمیر "عنکم" اومده بخاطر اینه که همسران پیامبر در کنار پیامبر از هر رجسی پاک شدن. بعد می گن این "عنکم" از باب غلبه هست. چون پیامبر هم اومده جزء همسران، باید ضمیر مذکر استفاده بشه. بعدشم با همین قاعده ی مزخرفشون میان توی جنگ جمل امیرالمومنین (ع) رو متهم می کنن که چرا با عایشه جنگیدی؟ می گن عایشه از اهلبیت بود و از هر رجسی پاک بود و شامل یطهرکم تطهیرا می شد.
    ولی قرآن که اینو نمی گه. قرآن خیلی دقیقه. قاعده ی غلبه و این مسخره بازیا رو می ذاره کنار. قرآن صریحاً می گه اهل البیت فقط و فقط برای ۳ مرد و ۱ زن به کار می ره. از کجا اثبات می شه؟
    تشریف بیارین سوره ی هود. آیه ۶۹ رو ببینید: لقد جاءت رسلنا "ابراهیم" بالبشری. بعد آیه ۷۰ یه گریز می زنه به قوم لوط (نه خود لوط؛ بلکه قومش)؛ اونو رها کنید. حالا آیه ۷۱ رو ببینید. میاد دوباره برمی گرده توی خانواده حضرت ابراهیم. می گه "امرأته" قائمة فضحکت فبشرناها ب"اسحاق" و من وراء اسحاق "یعقوب". بشمارید لطفاً. چندتا اسم شد؟ ابراهیم و اسحاق و یعقوب و همسر ابراهیم. چندتا شدن؟ سه تا مرد و یک زن. حالا تشریف بیارین آیه ۷۳ همین سوره رو ببینید! رحمت الله و برکاته "علیکم اهل البیت".
    بفرمایید. آیا نص صریح قرآن برای یک مرد و یه عالمه زن می گه "علیکم"؟ ترکیب و چینش "اهل البیت" توی قرآن چه شکلیه؟ یک زن + سه مرد. درسته؟
    حالا بگین ببینم اون طرف توی سوره احزاب وقتی می گه اهل البیت، ترکیبشون باید مطابق ترکیب اهل البیتی که قبلاً معرفی کرده باشه یا نه؟ حرف خدا که دو تا نمی شه. پس این که شیعه می گه اهل البیت پیامبر، حضرت زهرا و امیرالمومنین و امام حسن و امام حسین (یک زن + سه مرد) هستند درست تره یا اونی که اهل تسنن با ادبیات دقیق (!) عربی خودشون از باب غلبه و آیات قبلیش اثبات می کنند؟
    عین آب خوردن با همین ادبیاتِ عربِ قرآن می شه حقانیت شیعه رو اثبات کرد. حتی لازم نشد حدیث معصوم و روایت تاریخی بیاریم برای ردّ حرف اهل تسنن.
    می بینین چه خبره تو این قرآن؟ می بینین ادبیات عرب قرآن چه قدر ظریف و دقیقه؟ :)

    [این حرفا رو من از خودم در نیاوردما... اینا چرت و پرت نیستا... به نص آیه ۲۳ سوره ی زمر، آیات قرآن جفت جفت اند. دو تا دو تا به همدیگه اشاره می کنن. ۳۳ احزاب و ۷۳ هود دارن به همدیگه چشمک می زنن. این نکته اهل البیت رو خودم همین ماه رمضون امسال پای منبر یکی از بزرگان تفسیر با گوشای خودم شنیدم. ولی متأسفانه از طلبه ها و دانشجوها خیلی کمه تعداد کسایی که حواسشون باشه برای ادبیات عرب هم برن درِ خونه ی قرآن و اهل بیت. همین طوری دستمونو دراز می کنیم جلوی اهل سقیفه و می گیم خب... شما بفرمایید قواعد عرب چیه. نه که غلط باشه ها... نه که بد باشه ها... ولی اقیانوس علمو رها کردیم رفتیم سراغ یه لیوان آب :) ]
    پاسخ:
    سلام
    اتفاقا می خواستم بپرسم ازتون منظور از عربیِ قرآن چیه...
    قبول دارم حرفتون رو
    آیات رو نگاه کردم
    ولی از کجا میشه اینطور عربیِ قرآن رو یاد گرفت و در قرآن که بهترین منبع مونه،دقیق شد؟
    به شخصه فکر میکردم تو دانشگاه یادمون میدن...یا دست کم سرنخ میدن...
    اما خودمم مشغول همین لیوان آب شدم

    هر راهی که الان بخوام براش هدف گذاری کنم خیلی دورن...
    *
    فعلا تنها چیزی که به ذهنم میرسه،حسرتیه که این روزها دارم بهش دقت میکنم،حفظ قرآن...
    خیلی راه دارم برای رفتن
    ولی باید رفت...
    منم بلد نیستم :)
    این چیزا تو سینه ی محمد و آل محمده. بیاین بریم درِ خونه شون و بهشون بگیم که دغدغه ی اول و آخر زندگیمون فهم قرآن و عترته. فلسفه و ادبیات و مهندسی و پزشکی و سیاست و هیچ چیِ دیگه هم برامون مهم نیست و اولویت نداره. انشالا ازشون بخوایم که با لطف و کرمشون، با واسطه و بی واسطه قدرت فهم قرآن و خودشونو بهمون عطا کنن :)
    اگه بریم می دن ها... خدا می دونه می دن... والله می دن. اصلا شک نکنین. فقط منتظرن از غیر ناامید شیم و به وجود مقدسشون امیدوار :)
    پاسخ:
    ممنونم بابت نظرهاتون
    سلام مومن. جزاکم الله خیرا

    بنده هم سعی می کردم کتابهائی که از علما باقی مونده و ترجمه نشده و یا ترجمه درستی نداره را ترجمه کنم...
    چون در یک دوره ای، زبان بین المللی، زبان عربی بوده برای همین هم علما، در علوم مختلف، به زبان عربی، کتاب می نوشتند و الان ما صرفا یه اسم از اون کتابها بلدیم و شاید هم اصلا بلد نیستیم...
    مثلا ملاصدرا در علوم فلسفه، ابن سینا در طب، ابن هیثم در چشم پزشکی و امثالهم مطلب دارند...

    یه مثال بزنم...
    ما در چشم پزشکی، از اصطلاحات عنبیه، شبکیه، عدسیه و اینها استفاده می کنیم که اینها را ابن هیثم برای اولین بار، اسم گذاری کرده و تا الان هم داره استفاده میشه...
    در علم ریاضی، ما مثلا الخوارزمی داشتیم که بعدها تبدیل میشه به الگوریتم...
    و کلمه الگوریتم الان مرسوم شده در حالی که الخوارزمی بوده...

    مصداق زیاده دیگه...


    عاقبتتون به خیر به حق حضرت ابوتراب
    یا علی
    پاسخ:
    سلام علیکم

    ممنونم که نوشتین
    ببخشید کوتاه پاسخ میدم
    خب قطعا اولین مورد تعمق در قرآنه...
    و بعد از اون ترجمه‌ی ادبی...عاشقانه‌های ادبیات عرب محشرن..!
    پاسخ:
    :)
    سلام علیکم
    یه پایگاه مجازی در فضای سایبر درست میکردم و سعی میکردم با همین ادبیاتی که در وبلاگهای خوب مطلب نوشته میشه مطلب عربی بنویسم تا جوانهای عرب منطقه بخونن... نمیدونم اونها با چه مدلی از فضای سایبر بیشتر ارتباط دارن (وبلاگ ؟ ، سایت های خبری؟ .. شبکه های اجتماعی؟...) در اون قالب مطلب می نوشتم و باهاشون ارتباط میگرفتم و افکار و جهان بینی امام خمینی و انقلاب اسلامی و اسلام رو به گوششون میرسوندم...
    حتی برخی از مطالب خوب همین وبلاگ ها رو ترجمه میکردم و منتشرش میکردم...
    پاسخ:
    علیکم السلام

    نمیدونم چرا تمایل به مباحثه ندارم در این موضوع

    ممنونم که نوشتین
    تو وبلاگ ها که نیستن احتمال قوی،
    یکبار تو سرچ کردن یه شبکه اجتماعی شبیه انجمن های خودمون پیدا کردم
    بعضی نرم افزار ها هم هستن
    راستی خیلی ترجمه کتب علمی رو پیشنهاد نمی کنم...
    به نظرم اون کتب علاوه بر تسلط بر زبان تسلط بر اون علم رو هم لازم داره...
    یعنی شما برای اینکه بتونید کتب ملاصدرا رو ترجمه دقیقی بکنید باید یک حکمت متعالیه خونده ی استاد دیده باشید تا بتونید حق مطلب رو ادا کنید...
    این کاری نیست که صرفا با دانستن زبان عربی بشه از پسش بر اومد...

    پاسخ:
    همینطوره
  • خانم الفــــ
  • نظر دوست عزیز ن.ا ، هم کاملا درسته...در عین حال که پای درس استادی میشینی ان شاءالله، قطعا اون استاد به شما خواهد گفت که هر ترجمه ای رو مثلا از صدرا نخون...اونموقع هست که مهارتت به کمکت میاد و براحتی میتونی فقط متن عربی رو بخونی..
    پاسخ:
    درواقع این کاربرد بیشتر برای کسیه که داره فلسفه(یا هر علم دیگه) رو میخونه و میخواد رجوع کنه به منابع اصلی
  • خانم الفــــ
  • همه ی اینها با فرض این هست که کسی بخواد اول اعتقادات خودش رو محکم کنه...همچین کسی باید فلسفه بخونه و...
  • خورشید ‌‌‌‌
  • چقدر کامنت های پرباری بود...
    چقدر استفاده کردیم :)
    لازم دیدم از همه ی دوستانی که علمشون رو نشر میدند، تشکر ویژه داشته باشم. خیر ببینید الهی :) به خصوص مروه خانم که باعث شدند ما هم کلی یاد بگیریم :)


    + فکر کنم اون توضیحاتی که آقای الف سین نوشتند با عنوان "تفسیر قرآن به قرآن" شناخته میشه. یعنی واژه های به کار رفته در قرآن رو براساس تمام کاربردهاشون در آیات متفاوت، معنی میکنند و نه همون معنای اولیه که برداشت میشه. حتی بعضی واژه ها در زبان عربیِ گذشته، معنای متفاوتی داشتند که دیگه رایج نیست.
    البته نمیدونم برداشتم درسته یا نه...

    + خانم الف هم نکته ی مهمی رو اشاره کردند:
    "همه ی اینها با فرض این هست که کسی بخواد اول اعتقادات خودش رو محکم کنه...همچین کسی باید فلسفه بخونه و..."
    این "باید" برای همه صادقه؟
    خودِ "فلسفه خوندن" پیش نیازهایی داره، درست میگم؟

    کاش خانم الف بیشتر توضیح بدند راجع به اینکه کسی بخواد اول اعتقادات خودش رو محکم کنه دقیق باید چی کار کنه؟ 


    ببخشید :) همه ی سوالهام رو آوردم وبلاگِ شما :)
    پاسخ:
    سلام عزیزم
    بله خیلی خوب بودن
    سلامت باشی،منم مستمعم..برکت گفتگوعه

    تفسیر قرآن به قرآن یک اصله...
    وقتی اینو شنیدم اینطور تو ذهنم مثال آوردم که دیدی یکی داره سخنرانی میکنه میگه تا آخر بشنو اگه جواب نگرفتی بپرس؟
    یا مثلا هر شعری هر حرفی اگه بخوای یه تیکه اش رو یک مصرعش رو برداری شاید معنا بده ولی معنی اصلی رو وقتی میفهمی که کلش رو بخونی
    و هر چی اون متن عمیق تر و گوینده قوی تر تامل بیشتری لازمه برای فهمش

    منتها برخی ها فکر میکنن یه آیه از قرآن رو بردارن تفسیر کنن، حرف خدا هم همون بوده
    همونم بعضا درست نمیخونن
    ولی ادعای تفسیرشون میشه

    خلاصه اینکه بی ادعا در علم الهی دویدنم آرزوست:)
    و واقعا هم اگر طالب باشی،جرعه جرعه می چشانندت...

    *
    راحت باشین
    خوشحال میشم

    @خانم الف

    سلام
    فکر کنم اول می رفتم سراغ قرآن و نهج‌البلاغه و... 
    تا بهتر بفهممشون. چون همین طور که ترجمه یه متن انگلیسی اون مفهوم درست رو نمی رسونه و... این هم همینه، میرفتم ادبیاتش رو یاد می گرفتم و ازشون لذت می بردم 😊

    یاعلی
    پاسخ:
    سلاام
    ببین کی اینجاست
    خوبی خواهرجان؟؟


    ممنونم که نوشتین
    حرف درستیه...
  • ســـــر باز
  • منم نظرم طبق کامنت قبلی هست که دیگه تکرار نمیکنم
    پاسخ:
    ممنونم
    سلام
    😊
    اولین نظر رو بعد مدت ها اینجا گذاشتم
    دوست جانی دیگه

    یاعلی
    پاسخ:
    سلام
    بزرگوارید...
    خیلی هم خوب....
    :)

    مولا علی یارت خواهر
  • سربازِ روزِ نهم
  • می رفتم به یه سری آدم ها هم صحبت می شدم
    آدمایی که خدا خاص می دونشون و یک راهی رو فقط به روی اونها گشوده
    پاسخ:
    این بزرگواران رو از کجا پیدا کنم؟؟

    همت بلند لازمه برای طلب مصاحبت با آنها و سعه وجودی...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">