در وادی عشاق تو ما را گذری هست؟!
اول های ماه نه، ریحانه از روی تجربهاش میگفت: هر بچهای وقتی که به دنیا میاد، یه جور امتحان و ابتلا برای مامان باباش میاره، یکی زردی شدید، یکی کولیک، یکی بی خوابی و بی قراری و...
فقط حواست باشه که اون امتحان نشه تمام دغدغهات، هر چیزی باشه میگذره، تموم میشه بالاخره، اما روزهای اول زندگی بچهات، دیگه هیچوقت برنمیگرده، دغدغه رو داشته باش ولی لذت هم ببر...
این روزها خیلی یاد حرفش میکنم و واقعا خوشحالم که بهم گفت.
*
خیلی برای مادرهاتون دعا کنید...!
*
هر لحظه ی این روزها، روضه محمد و آل محمده(ص)
و بیش از همه، مادر(س) ، به تو فکر میکنم...وقتی که حال خودم را میبینم، به تو فکر میکنم
یک زن تازه سقط کرده با آنهمه درد، که میگویند بیش از زایمان است، آن هم، آن مدل سقط.... 💔
چطور از جا برمیخیزد و دنبال امامش، با چه معرفتی، چه بصیرتی،
در آن حالت روحی و جسمی ، تو چقدررر مادر بودی، که به ما فکر کردی، به ولایت، به خوشبختی ما...
تو چقدرررر مادر بودی که در آن حال و اوضاع، در حال احتضارت، برای ما... برای تک تک شیعیانت تا انتهای گستره تاریخ، دعا کردی، آن هم نه دعای معمولی ، تو با تمام اعمالت، متضرعانه آبرو گرو گذاشتی ، تا آبروی ما و خوشبختی ما را بخری...
به تو فکر میکنم مادر(س) و تمام دردها و رنجهایم، چنان رنگ میبازد که گویی نبوده...
تو با آن عظمت برای شیعیان فدا شدی، چه باک اگر من برای افزودن یک شیعه به نوکران مهدیات، در زحمت بیفتم... مگر اصلا به این رنج کوچک من هم میتوان نام مجاهدت گذاشت، وقتی که چون تویی در راه ولایت مهدیات، فدا شدی...
مادرجان(س) ، این قلیل قلیل قلیل را از ما بپذیر و صبر بر بلا و نعمت را خودت از خدا برایمان بخواه که ما ضعیفیم و حقیریم و دستمان خالی است..
یا فاطمة الزهرا... (س)
*
هر بار گل نرگسم رو بو میکنم، از ته قلبم از خدا میخوام هر شیعهای، هر آدمی، که دلش بچه میخواد، مجرد یا متاهل، هر مانعی که بر سر راهشه به حق علی اصغر ارباب و به محسن فاطمه، اگر صلاحه الساعه رفع بشه، اگر گناهه، صاحبش هشیار بشه، تغییر کنه، اگر هم مصلحت نیست خدا خودش صبر جمیل بهشون بده و شکر. در این بلای واقعا سخت...
*
نظراتتون رو خدا میدونه کی بتونم جواب بدم.
دعامون کنید