يكشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۶، ۱۲:۴۵ ق.ظ
تو زندگی وبلاگی ام
یه سری آدم ها بودن
که از همون اول وب نویسی، از نوشته های ما فقط خوبی هاش رو دیدن و دائما بهم گفتن چقدر خوب مینویسی چقدر خوب حرف زدی چقدر خوبی....
انقدر بهم گفتن که باور کردم...
و رشد کردم...
یه سری از آدم ها بودن که واقعا برای این نوشته های معمولی وقت صرف کردند و پر و بال دادند....
باعث شدند توقعم از خودم بره بالا
آدم هایی که وقتی نوشته هاشون رو ببینی و بعد ببینی که جزو دنبال کننده هاتن،اصلا روت نمیشه سبُک بنویسی....
(تو پرانتز بگم به این روحیه ی سازنده ی بزرگوارانه حسودی ام میشه! )
یه سری از آدم ها هم بودن با راهنمایی هاشون، قوت قلب دادن هاشون، دقت شون توی مطلب ها و روحیات، خیلی کمک کردن به ما....
یه سری از آدم ها هم شاید تفکرشون فرق کنه یا هر از گاهی تو نظرات به نقطه ی مشترکی با هم نرسیم اما اینکه صراحتا نظر مخالف شون رو اعلام میکنن خیلی برام مفیده....نوع جدیدی از نگاه برام داره و باز هم باعث رشد میشه....
(پر واضحه که بعضی مخاطب ها هر چند حالت مذکور رو شامل میشن :) )
در مجموع این فضای وبلاگ برای شخص خودم خیلی خیرها داشته...
اما وقتی بطور کلی به رویکرد وبلاگ نویسی ام نگاه میکنم، میبینم انگار جز روایت کردن دیده ها و شنیده ها و درونیاتم از وقایع، نقش دیگه ای ندارم...
( حتی گاهی فکر میکنم بخش گسترده ای از توفیق های زندگی ام هم بخاطر همین روایت کردن روزی ام شده.)
نمیدونم برای شما مخاطب ها چطور بوده...
*
و حالا...
این دم عیدی، نمیخوام خودخواه باشم،سر همه شلوغه اما اگر براتون مقدوره، واقعا بیاید و بنویسید چرا اینجا رو میخونید و کلا نگاه تون به وبلاگ «و نراه قریبا» چیه... و یا شخص نویسنده....
خوشحال خواهم شد حتما
گزینه ی ناشناس هم برنمیدارم اما ترجیحا استفاده نکنید...
پیشاپیش سال جدیدتون مبارک باشه
و برای همه تون آرزو دارم که زیر سایه ی امام زمان(عج) با مدد خاصه ی حضرت مادر..س اتفاقات جدید و مثبتی برای خودتون و خانواده و جامعه تون رقم بزنید و شاد و سلامت باشید....
ان شاءالله امسال سال ظهور باشه...
*
اون قسمت عربی هم قول نمیدم که کی راهش می اندازم، اما خبر خوش بدم که چنددد مطلب کوتاه و شعر کنار گذاشتم براتون....
سر فرصت ان شاءالله تایپ میکنم به مراتب میذارم وب....
با تشکر از صبر مشتاقان زبان عربی؛)
-
۶
۰
- ۹۶/۱۲/۲۷
پاسخ:
علیکم السلام
این هم جزو همون دسته است که دقت میکنند..! :)
اینبار غلط نبود، نشانه ی کثرت بود
پاسخ:
آقا من فهمیدم اشتباه کردم دسته بندی مشخص کردم
ملت دیگه توضیح نمیدن:))
نمیدونم خواهر
من از مخاطب ها پرسیدم،این چند مثال هم جهت تشکر از مخاطب ها بوده:)
بعدانوشت:
جهت جلوگیری از طفره مخاطبان از پاسخ،ما اینطور چِقِر جواب شما رو دادیم:)
وگرنه شما بزرگواری؛)
پاسخ:
سلام دلژین عزیزم
شما در قلب ما جا داری؛)
پاسخ:
دیدگاه خودتون رو بفرمایید...
مشتاقیم بدونیم
+ ممنونم
پاسخ:
الحمدلله
بابت همین هم تشکر
پاسخ:
سلام
مبالغه کردین عزیز...
چقدر خوب که چنین دیدگاه مثبتی دارید...
خصوصا اینکه منیت نباشه
چقدر عالی میشد اگر اینطور بود،همه ی زندگی مون
ممنونم که وقت گذاشتید...
نیتم از روایت غالبا همین بوده،کلا احساس میکنم جز نقل همین حس ها نقش دیگه ای ندارم... و باقی حرف ها نقش من نیست... شایدم چون بلد نیستم شیوه های دیگه رو، دارم خودمو گول میزنم:)
*
اقا من قول میدم از بخش های منتخب عکس بگیرم،توی راه ها و سایر فرصت های مرده تایپش کنم و دیگه هر وقت نت داشتم بفرستم برات:) انقدر آدم پیگیر:)
برکت خیر امید.... ممنونم....ایضا...
پاسخ:
تطبیق بین قلم و شخصیت...
بله جز درونیاتم هیچی ندارم که بنویسم
مثلا اگه شش ماه سفر نرم یا جایی که فکر و قلمم رو راه بندازه به گمانم وبلاگ خاموش میشه:)
ممنون بابت وقتی که گذاشتید.
+یه سری آدم ها هستن که خیلی کم کامنت میذارن(علاوه بر شما باز هم هستن) بعد وقتی کامنت اینها رو زیر مطلبی میبینی احساس میکنی کار بزرگی انجام دادی:) یا حرف مهمی زدی:)
پاسخ:
:)
چه خوب
تو این سفر آخر انقدر آدم های متفاوت دورم بودن و انقدر زاویه دیدهای متفاوت دیدم،حس میکنم خیلی برام مفید بود...
پاسخ:
:))))
ایا میدانید؟ شما همه ی حالت های مطلب را دارا هستید؟:)
خب الحمدلله:)
بریم سر خووونه تکونی
و درس! :(((
پاسخ:
:)
+موافقم:)
مصیبت رو خوب اومدی واقعا
چنان تحقیقی بهمون دادن که کل کتابخونه مرکزی دانشگاه رو باید سیر کنیم.... اخ اخ اخ...
شما هم... :)
پاسخ:
علیکم السلام
همینطوره...
درست میفرمائید
ممنونم بابت دعای خوب تون
ان شاءالله شما هم
پاسخ:
شما همیشه لطف داری...
«خورشید» اسم آخرین مطلبیه که قبل فروپاشی بلاگفا منتشر کردم و خیلی هم دوستش دارم
اسمتون رو دیدم بلافاصله یاد اون نوشته افتادم
احتمالا اینجا هم باشه...
ممنونم...و همچنین برای شما
بهترین ها...
پاسخ:
علیکم السلام
الحمدلله رب العالمین...
توضیح تون برام مفید بود،ممنونم
و بسیار خوشحال شدم از به چشم اومدن نکات مثبتی که ذکر کردید در رویکرد وبلاگی بنده
لذتی که در مصاحبت و معاشرت با ولایت هست....
میگن بزرگترین حسرت روز قیامت از آن بهشتیانی است که از همه نعمات و اعتبارات برخوردارند اما مقام شون انقدری بلند نیست که شایسته ی همنشینی با امامان و اهل بیت و خاصان بشن...
مگه داریم از این دردآور تر...؟
همه ی بهشت مال تو باشه اما اجازه نداشته باشی حضرت زهرا..س رو ببینی...
اجازه نداشته باشی صدای قرآن خوندن امام حسین رو بشنوی...
اجازه نداشته باشی لبخندهای حضرت مهدی(عج) رو ببینی...
ممنون بابت دعای بسیار خوب...
همنشینی و همراهی و همدلی با بهترین های عالم روزی تون
پاسخ:
همینطوره...
اقا احتیاج ندارن اما شدیدا منتظر هستند....
مثل اون قضیه ی علی بن مهزیار،که همون یک باری که اینجا نقلش کردم از حد و اندازه ی من خیلی بالاتر بوده...
راوی اون قصه میگفت: ما هیچوقت فکر نمیکنیم آقا منتظر دیدار حضوری ما باشن....
حالا که حرفش شد،شاید باید بگم: هر کسی خواست بدونه رجوع کنه به صوت«دیدار با امام زمان» از حاج اقا پناهیان
پاسخ:
پس چون جالب بوده میخونید...
+ ما به کسی جواب دادیم؟؟ :)
فهمیدنش راحته
دقت
و گاهی زاویه دید متفاوت که بیانش غالبا برام مفید بوده
پاسخ:
سلام ریحانه ی عزیز
جای دیگه ای گفتم:کلا آبروی این وب به امام حسینه... (علیه السلام)
خدایا شکررررت :)
کاش توفیق بدن از راهیان امسال هم بگم
*
نه دعاگو بودم:) ان شاءالله روزی خودت
ما هم خیلیی محتاج دعاییم
حاجت روا بشی به دعای حضرت علی اصغر....علیه السلام
پاسخ:
سلام عزیزم
اتفاقا دوست دارم این تفاوت ها گاهی بیان میشه...
و باعث افتخارمه که اینجا رو میخونید...
ما ارادتمندیم قلبا:)
پاسخ:
سلام عزیز
نمی نوشتید هم حل بود البته
ممنون که وقت گذاشتید