صدای تو میپیچد در گوشم...
شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۲:۴۲ ب.ظ
دارم از بیخ و بن اتاق رو مرتب میکنم،دستم میخوره به یک کتاب«صفر تا صد یک تشکل فرهنگی» تو ذهنم هی جمله های رهبر مرور میشه و باهاش خودم رو نصیحت میکنم...
آقاجان...ما در یک کارزار فرهنگی هستیم....کار فرهنگی کنید،پاسخ کار فرهنگی باطل،کار فرهنگی حق است...
نگاه میکنم به همین اتاق،که مثل میدان جنگ،آرام ندارد....
یک اتاق که میدان کوچکی برای فکرها و سلیقه های مختلف باشد،همین وضع است....می ریزند و جمع میکنی....شلوغ میشود و خلوت میکنی...
اصلا انگار کارمان شده همین....شبهه می پراکنند و شرح میدهی،فریب میدهند و کسب علم میکنی....
با قدرت و نیرو و لذت هر چه تمام تر کار را به پایان میبرم....
مدام در ذهنم مرور میشود: «آقاجان،پاسخ کار فرهنگی باطل،کار فرهنگی حق است...»
/یادداشت روز/ (تصویر هم به عنوان شاهد از غیب رسید،خدمت شما)

- ۹۶/۰۴/۳۱
عرض کنم که حق به خودی خودش اونقدر درسته که فطرت حق طلب انسان، جذبش میشه...
فقط کافیه بر مدار حق باشی...همین...
عاقبتتون به خیر به حق حضرت ابوتراب
یا علی