و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

بسم رب الزهراء

سلام...

شاعر میگه:
من اگر برخیزم،تو اگر برخیزی،همه برمی خیزند
من اگر بنشینم تو اگر بنشینی،چه کسی برخیزد؟

**
اینجا سعی میکنم چیزی بنویسم که برای دیگران مفیده، از روزنوشت ها تا خاطرات و دغدغه ها... گاهی هم برای گفتگو و یا به نتیجه رسیدن، مطلبی رو منتشر میکنم.
اگر براتون مفیده بمونید و بخونید.
باعث افتخاره بنده است که محبان حضرت مهدی(عج) اینجا تردد می کنند.
*
همه ی نظرات برام ارزشمندند و دوست دارم با دقت بخونم و جواب بدم،اگر گاهی نشد یا با تاخیر بود، ببخشید.

بایگانی

معرفتِ قرآنی ام آرزوست!

يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۴۸ ب.ظ

صحیح تر و بلیغ تر و قابل اعتماد تر از قرآن منبعی سراغ دارید؟؟؟


الــر تلک آیات الکتاب المبین إنا أنزلناه قرآناً عربیاً لعلکم تعقلون. [سوره یوسف-آیه 1و2]

الف لام را.این نشانه های کتاب روشن است. حقا که ما آن را به صورت قرآنی عربی فروفرستادیم.باشد که تعقل کنید.


در این کتاب باید تدبر کرد...اگه میخوای هدایت خاص خداوندی و توفیقش نصیبت بشه باید تدبر کنی،راه دیگه ای نداره...

الان همین دوتا آیه،تا حالا خیلی بار شنیدیمش..وقتی میخونی میگی خب، فهمیدم!

الان من سوال می پرسم از خودم که میگه با یک بار خوندن فهمیدم!

1. چی شده که خدا قرآن رو نکره آورده؟ قرآن که برای هممون آشناست و معرفه باید باشه!

2. چرا بعضی جاها خدا به تفکر اشاره داره، بعضی جاها به تعقل؟ مگه فرق اینها چیه و در این آیه که تعقل رو به کار برده چه بحثی رو مطرح کرده؟

3. این که خدا دوباره تاکید کرده ما قرآن رو عربی فرستادیم شاید شما تعقل کنید به چه منظور بوده؟ (عین همین قرآنا عربیا جای دیگه ای از قرآن هم هست..شاید هم جاهایی!)


اگه بگیم منظور خاصی نداشته که نعوذبالله! منِ محدودِ مخلوقِ محتاج، میتونم حرف دوپهلو بزنم، میتونم توی نوشته هام معنای درد و غصه رو از هم جدا کنم و هر دو رو به منظور خودش به کار ببرم، اما خدایی که نامحدوده و کار عبث انجام نمیده...


خدا کنه یکم بفهمم که نمی فهمم و بدون فکر و تحقیق، رد نشم از بهترین و موثق ترین منبع معرفت.


  • .. مَروه ..

نظرات  (۱۳)

  • عباس زاده
  • سلام علیکم مومن


    واقعا برای چی عربی ؟

    به الان عربها توجه کنید
    فکر کنم جواب سئوالتون رو بگیرید

    اما با تفکر و تعقل هستم چون گاهی یه چیزایی رو برای آدم باز میکنه که تا حالا بهش دقت نکرده بوده

    عاقبتتون بخیر به حق حضرت ابوتراب
    پاسخ:
    علیکم السلام

    الانِ عرب ها؟
    یعنی در مقایسه با قبلشون؟

    خب ما معنای تفکر و تعقل رو نمی دونیم،شما می دونید؟
    در حال گشتن هستم..!
  • عباس زاده
  • بله الانِ عربها
    هم در مقایسه با قبلشون و هم هم‌اکنونشون


    ما هم نمیدونیم ولی دوست داریم که بدونیم
    پاسخ:
    فکر نمیکنم فقط بخاطر عربها بوده باشه..گرچه جای فکر داره..

    بخاطر یک سری اسلوب ها و قواعد خاص عربی هم میتونه باشه..خب مسلما دلیل زیاد داره!

    --
    ان شاء الله که پیدا بشه با یک منبع معتبر که بشه نشر داد.
  • عباس زاده
  • اتفاقا به نظر من دلیل اصلیش فقط عربها بوده اند

    این همه پیامبر داشتیم
    چرا خاتم الانبیا صلوات الله علیه باید در مرکز عربها باشه ؟
    تاحالا فکر کردید چرا خانه خداباید در مرکز عربها باشه ؟
    تاحالا فکر کردید چرا امامان باید در مرکز عربها بوده باشند ؟
    و سئوالات زیادی از این دست ...
    پاسخ:
    نمیدونم!!
    باید فکر کنم..

  • عباس زاده
  • حالا همه این سئوالها رو ادغام کنید با وضعیت قبل و حال عربها
    از لحاظ تحلیل صرفی و اعراب
    قران واژه ایست معرفه حتی اگر تنوین بگیره
    دراینجا چون صفت قران که واژه ی عربیاً نکره است موصوف که قران باشه باید تنوین نکره رو ب خودش بگیره
    از لحاظ تفسیری هم ان شاالله بعدا براتون توضیح میدم
    پاسخ:
    یعنی بودن یا نبودن ال فرقی داره..اساسا دست شما درد نکنه.
    پس اینم بر می گرده به بی سوادی بنده.
    ممنون.
    نه بنده هم قبلا ب این سوال برخورد کردم باتمام بی سوادیم رفتم دنبالش. جالب بود این نظر برام اما همه ی قواعد شناسان براین نظر توافق دارند
    یک نظری هم هست ک میگه کلمه ی قران تو خود کتاب نکره و در خارج معرفست
    ک مخالفهای زیادی هم داشته
    ‏« قُرْءَاناً » : خواندنی . مصدر است و به معنی اسم مفعول ، یعنی مقروء به کار رفته است و حال ضمیر ( ه ) است . « عَرَبِیّاً » : حال دوم یا صفت ( قُرْءَاناً ) است .‏
    این توضیح برداشته از تفسیر نور هستش
    حال هم ویژگیهاش مصدریست و غالبا نکره
    توضیح خاص تفسیری درمورد سوال اولتون پیدا نکردم
    صفت دیگرى که در اینجا براى قرآن ذکر شده، عربى بودن است، مى فرماید: ما قرآن را به زبان عربى فرستادیم تا شما بیندیشید; چون مردم مکه عرب زبان بودند و اگر قرآن به زبانهاى دیگرى مانند عبرى یا سریانى نازل مى شد، آنان به درستى آن را نمى فهمیدند ولذا به زبان عربى نازل شد تا براى آنان قابل فهم باشد. البته اسلام یک دین جهانى است و اختصاص به عربها ندارد ولى به هر حال باید قرآن به یکى از زبانهاى دنیا نازل مى شد وبهتر و کارآمدتر این بود که به زبان همان قومى نازل شود که پیامبر اسلام(ص) از آنها بود و باید دعوت خود را از آنان شروع مى کرد، از این رو قرآن به زبان عربى نازل شد تا مخاطبان آن بتوانند در آن اندیشه کنند و لذا در این آیه مى فرماید: قرآن را به زبان عربى نازل کردیم باشد که شما در آن بیندیشید. ضمناً زبان عربى زبان گسترده و پرواژه اى است و قابلیت آن را دارد که هرگونه مفهومى را برساند و به طورى که زبان شناسان اظهار مى دارند کمتر زبانى از چنین قابلیتى برخوردار است.
       در عین حال که قرآن به زبان عربى نازل شده است، در برخى از آیات قرآنى واژه هاى غیر عربى که از زبانهاى دیگر مانند فارسى و عبرى و یونانى و قبطى وارد عربى شده،نیز دیده مى شود مانند:
    استبرق،سجّیل، اباریق، ارائک، تنّور، حوب، رسّ، سجّین، سرادق، سکر، سینا، فردوس، قراطیس، قسوره،قنطار،کافور، مرجان، مشکاة، و مانند آنها. کسانى در این باره کتابهاى مستقلى نوشته اند مانند سیوطى که کتابى تحت عنوان «المهذب فیما وقع فى القرآن من معرب» نوشته و تاج الدین سبکى که قصیده اى در این باره دارد.


    بااینکه میدونم مطالبی رو از قبل در مورد عربی بودن قران میدونستید ولی این مطلبو از تفسیر المیزان بهره گرفتم
    پاسخ:
    خیلی دستتون درد نکنه.
    لطف می کنید.
    الفاظ و واژه ها و نیز کلمات در کلام خدا، هر کدام جایگاه خاص به خود را دارد. این به معنای ظرافت و لطافت ادبیات خاص و منحصر به فرد قرآن است . آن را از این حیث نیز به عنوان معجزه میان ادیبات و لغت دانان مطرح کرده است، با این حال از دید یکسان نگر عموم افراد جامعه و حتی برخی از پژوهشگران عرصه قرآنی، بسیاری از کلمات قرآن که معنایی همسو دارند، هنگام تفسیر در افقی متحد تبیین می شوند. واژگان تعقل و تفکر که از ریشه عقل و فکر می باشد، از این قبیل است.
    جدای از تفاوت های قابل اغماضی که بعضی از محققان عرصه پژوهش های قرآنی در کتاب های خود آورده اند که به دو مورد آن اشاره خواهد شد، از دید یکی از پژوهشگران این عرصه، تفاوت خاصی میان عقل و فکر و یا تعقل و تفکر دیده نشده و هر دو به معنای اندیشیدن ذکر شده است.
    ایشان در تفسیر "تعقّل" نوشته :تعقل از عقل و به معنای اندیشیدن و دریافتن است (1) . در تفسیر "تفکّر" نیز نوشته است، تفکر مصدر باب تفعل از ریشه فکر و اندیشیدن است.(2)
    البته در بعضی دیگر از کتاب های مربوط به واژه شناسی الفاظ قرآنی، بین "تعقل" و "تفکر" تفاوت های مختصری بیان شده است که با این نگاه، فرق میان این دو واژه بهتر معلوم می شود .
    در این جا به طور خلاصه مطلبی از دو کتاب که مربوط به تفاوت میان "عقل" و "فکر" است،بیان می شود. با معلوم شدن آن، فرق "تفکر" و "تعقل" نیز روشن خواهد شد. در کتاب قاموس قرآن نوشته شده است:
    عقل:
    فهم، معرفت، درک. .......است. اگر آیات قرآن را تتبّع(جستجو) کنیم، خواهیم دید که عقل در قرآن به معنى فهم و درک و معرفت است.طبرسى نوشته: عقل، فهم، معرفت و لبّ نظیر هم‏ اند. راغب نوشته است:
    به نیرویی که آماده قبول علم است، عقل گویند .هم چنین به علمی که به وسیله آن نیرو به دست آید.
    عقل به معنى اسمى در قرآن نیامده و فقط به صورت فعل مثل عَقَلُوهُ- ... یَعْقِلُونَ- ... تَعْقِلُونَ- ... نَعْقِلُ به کار رفته است. مراد از آن ظاهرا همان نیروى فهم و درک انسانى است.(3) در واقع تعقل دارای مفهومی است که آن را می توان چنین توصیف کرد: تفکر هدف دار با انطباق بر قوانین یا به عبارت صحیح تر با انطباق قوانینی که صحت آن ها اثبات شده است بر آن. این ماده در قرآن کریم با عبارات گوناگون مکرراً مورد تذکر قرار گرفته است.
    فکر:
    فکر اعمال نظر و تدبّر است براى به دست آوردن واقعیات و عبرت هاى و غیره .در قاموس نوشته شده است: "الفکر: اعمال النّظر فى الشّى‏ء" در مصباح فیومى آمده: الفکر تردّد القلب بالنّظر و التّردد لطلب المعانى؛ فکر اعمال نظر در مورد چیزی است و یا به معنای تردد قلب برای جستجو و یافتن معانی است.(4)
    در کتاب تحقیق در کلمات قرآن در مورد "عقل" نوشته شده است:
    عقل فظهر أنّ العقل و هو قوّة بها یتمیّز الخیر و الصلاح مادّیا و معنویّا، ثمّ توجب الضبط عن الخلاف و التمایل و فی جهة التشخیص: هو أقوى وسیلة فی تحصیل السعادة و الوصول الى الکمال، و لا ینفع فی فقدانه عبادة و لا زهد و لا ریاضة و لا أىّ عمل واقع؛(5)
    عقل قوه و نیرویی است که با آن خیر و صلاح مادی و معنوی تشخیص داده می شود. به تعبیر دیگر عقل قوی ترین وسیله ای است برای تحصیل سعادت و رسیدن به کمال به گونه ای که با نبود آن هیچ عبادت و ریاضت و زهدی فایده و منفعت نخواهد داشت.
    در مورد "فکر" نوشته شده است :
    الفکر: تردّد القلب بالنظر و التدبّر لطلب المعانی.
    و التحقیق
    الفکر هو تصرّف القلب و تأمّل منه بالنظر الى مقدّمات و دلائل لیهتدى بها الى مجهول مطلوب؛(6)
    فکر و تفکر به معنای اعمال نظر و تدبر برای به دست آوردن واقعیات است. فکر همان تصرف عقل و تامل از طرف عقل است که با آن مجهول معلوم شود.

    ...................
    1. خرمشاهی ، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، انتشارات دوستان، سال 1377 هجری شمسی، چاپ اول، جلد اول، ص 629.
    2. همان، ص 797.
    3.قرشی ، قاموس قرآن، تهران، انتشارات دار الکتب الاسلامیه، سال 1371هجری شمسی، چاپ ششم، جلد پنجم، صفحه 29 .
    4.همان،صفحه 199.
    5.مصطفوی ، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم،تهران، ج‏8،انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360 هجری شمسی،جلد هشتم ، صفحه 197.
    6.همان، جلد نهم، صفحه 127.


    این نیز سوال دومتون
    ببخشید که نظر خودمو در جواب سه تا سوال دخیل نکردم
    ب دلیل کم سوادی
    و بدون مرجع بودن نظرهام دخالت نکردم
    وظیفم کپی پیست بوده
    عاقبتتون به شهدات در راه خدا.یاور سه مولا.دعاشده ی حضرت زهرا
    یاعلی
    پاسخ:
    خواهش می کنم..شما همین هم لطف کردید.

    فقط یاد یه تعریفی از فکر افتادم که یادم نیست کجا خوندم اما خودش کلی جای فکر داره!

    فکر هو حرکه من المبادی الی المراد.

    این رو ننوشتم که جواب بدین..این رو باید هر آدمی خودش بشینه روش فکر کنه..خیلی تعریف خوبیه.

    خداقوت
    برادر عباس زاده اشتباه نکنم خانه ی کعبه در مرکزیت زمین و تجمع انرژی درون زمینی و فرازمینی قرار داره
    مطلب بعد تعداد پیامبران بنا ب اقوالی 124000 بوده و بنا ب قول مستحکم تعدادشو خود حضرت حق و حضرت حجت اطلاع دارند
    واینکه هر آنچه نادیدنیست ما یکجا دیدیم
    به دلیل وسعت رسالت
    پدیده های اجتماعی یک قلب دارند ک اگر اونجا شکل بگیره بقیه ی مراکز پیرامونی درگیرش میشن
    اوج جهالت و رسوم های جاهلی در اون مکان چکیده شده اگه بشه ارزشهای جاهلی عربستان رو فروریخت پس میشه در عرض 100 سال اذان اسلامی از سراسر جهان شنیده بشه

    این درمورد امام ها هم صدق میکنه
    البته بنده مطلعم ک این پرسشهایی ک شما مطرح کردین صرف دعوت به تفکر در مورد این موضوعات و ظریف بودن اونهاست...

    ادامه ی بحثم در رابطه با تفکر و تعقل 
    اوج شرمندگی یک انسانه ک از حداقل امکانات مغزیش استفاده نکنه ک پروردگار خطاب بزنه بگه افلا تعقلون
    بعضی از انسان ها 124 هزار پیامبر هم براشون کمه

    دلیل سیاسی هم تمرکز امام ها داره و اونم اینه ک در آن زمان حکومت سیاسی جهان اسلام دست دوخاندان بنی امیه و بنی عباس بوده و اون بزرگواران هم به دلیل ترس عمال اموی و عباسی و وطن جدبزرگوارشون اونجا زندگی می کردن
    البته هیچ شکی در حکمت خدا مبنی بر سوالهایی ک مطرح کردین نیستش...
    پاسخ:
    باز هم ممنون...
    این نظرات رو می خونم می فهمم خیلی دقتم کمه...این پدیده ی پیرامونی و مرکزی انصافا حرفتون منطقیه و میشه یه دلیل خوب..که خب به گفته ی آقای عباس زاده بر می گرده به عرب ها.

    این بعضی ها که با 124 هزار پیامبر درست نشدن خود ما هم هستیم...فسیروا فی الارض کیف کان عاقبه الذین من قبلهم.. ما هم باید برگردیم به گذشته و درس بگیریم که اگر نگیریم و اصلاح نشیم، فرقی نداریم با همون ها.

    الله اعلم.
    بنده به حد خودم جوابم رو گرفتم درمورد عربی بودن..

    ---
    این تعقلون که گفتید بله..نهیب خداوند هست،میخوام فرقش با تفکرون رو بدونم که ترجیح میدم خودم بگردم دنبالش تا پیدا بشه...این وسط چیزهای دیگه ای هم یاد می گیرم.
    باز هم ممنون از حضورتون
    جناب عباس زاده برای یافتن کامل سوالهاتون به این پست ارجاعتون میدم...

    http://www.pasokhgoo.ir/node/2766
    جسارت بنده رو درمورد دخالت در بحثتون بپذیرید
    حلال کنید...
    یاعلی
    پاسخ:
    ایشون سوال مطرح می کنند که به فکرکردن سوقمون بدن..

    ان شاء الله استفاده می کنم از این لینک.
    این هم جالب بود برام و نکته ی تازه ای برای گفتن داشت

    پاسخ اجمالی
    در ابتدا باید گفت اگر پیامبر(ص) در هر جای دیگری از جهان خاکی نیز ظهور می‌کرد، همین پرسش مطرح بود! اما شاید بتوان دلایلی را برای این امر محتمل دانست.
    1.از آنجا که هدف اصلی پیامبر اسلام تثبیت و گسترش دین اسلام و در نهایت تشکیل یک حکومت اسلامی بود، چنین به نظر می‌رسید که این امر در منطقه‌ای که دور از سیطره قدرت‌های مطرح جهان آن روز باشد، امری میسرتر است.
    ضرورت تشکیل یک حکومت اسلامی به مانند آن نمونه کوچکی که در شهر مدینه توسط خود پیامبر اکرم(ص) به وجود آمد[1] و همچنین برقراری عدالت اجتماعی و اجرای دستوارت الهی در سطح اجتماعی، در درون امپراتوری‌های بزرگی چون پارس، روم و چین، امری مشکل و پر هزینه بود.
    چنانچه بتوان گفت که سرزمین حجاز یک موقعیت تمدنی منحصر به فرد داشت، چون که در مرکز دایره‌ای قرار داشت که از هر سو تمدن‌های گذشته‌ی بشری آن را احاطه کرده بودند. در جنوب آن تمدن یمن، در شمال تمدن روم و فنیقیه، در شرق و شمال شرقی تمدن ایران و آشور و در غرب تمدن مصر باستان وجود داشتند. طبیعی است که چنین موقعیتی بستر خوبی برای رشد و گسترش اسلام گردد و خداوند حکیم پیامبر اسلام را در مرکز این دایره مبعوث کند، تا راه هدایت بشری سهل گردد.
    و از طرفی حمایت‌های قبیله‌ای و بحث شرافت انساب در بین مردمان آنجا، راه را برای پیامبر اکرم باز می‌نمود و در برخی برهه‌ها نیز راه گشا بود.
    2.از سوی دیگر عمق شرک، بت پرستی و روحیه لجاجت در مردمان آن سرزمین به قدری بود که اگر دین به زبان دیگر فرود می‌آمد، پذیرا نمی‌شدند. زیرا از سنت‌های الهی چنین است که خداوند می‌فرماید: «ما هیچ پیامبری را، جز به زبان قومش، نفرستادیم تا [حقایق را] برای آنها آشکار سازد»[2]. از این رو اگر دین در سرزمینی دیگر فرود می‌آمد، و به زبانی غیر از عربی بر آنها نازل می‌شد، باز هم اشکال می‌کردند که چرا عربی نیست: «و اگر [این کتاب را] قرآنی غیر عربی گردانیده بودیم، قطعاً می‌گفتند: «چرا آیه‌های آن روشن بیان نشده؟ کتابی غیر عربی و [مخاطبِ آن] عرب زبان؟»[3]. و از پذیرش ایمان سر باز می‌زدند: «و اگر آن را بر برخی از غیر عرب‌زبانان نازل می‌کردیم، و [پیامبر] آن را بر ایشان می‌خواند به آن ایمان نمی‌آوردند»[4].
    البته نبود چنین روحیه‌ای در بین دیگر اقوام به شکل فضیلت شمرده شده است؛ امام صادق(ع) فرموده‌اند: «اگر این قرآن را بر عجم نازل می‌گشت، عرب بدان ایمان نمی‌آورد و حال آنکه آن را بر عرب نازل شد و عجم بدان ایمان آورد و این فضیلت عجم است»[5].
     
    [1]. در مورد ضرورت تشکیل حکومت دینی ر.ک به سوالات 8030 و 27012.
    [2]. ابراهیم، 4.
    [3].  فصلت، 44.
    [4]. شعرا، 198و 199.
    [5]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، تصحیح موسوی جزائری، ج2، ص124، دار الکتاب، قم، 1404ق.
    پاسخ:
    امام صادق(ع) فرموده‌اند: «اگر این قرآن را بر عجم نازل می‌گشت، عرب بدان ایمان نمی‌آورد و حال آنکه آن را بر عرب نازل شد و عجم بدان ایمان آورد و این فضیلت عجم است»

    به به...

    ---
    این متن بیشتر مربوط میشه به سوالی که چرا خدا قرآن رو عربی آفرید چرا فارسی نبود، چرا انگلیسی نبود.
    سوال بنده به خاطر تاکید خداوند بود در آیات...که ما قرآن را عربی آوردیم لعلکم تعقلون..
    سلام بزرگوار
    در این راه خیلی باید صبور بود...
    اصلا یکی از دلایلی که در فهم معطل میشیم کم صبری مون هست
    تفکر به قوه واهمه برمیگرده و تعقل به قوه عقل...
    قوه وهم تنزل یافته قوه عاقله هست... در تفکر تدریج و زمان وجود داره اما تعقل ادراکی دفعی هست در بحثهای فلسفی و عرفانی که کلا ادراک عقلانی رو تحت عنوان مکاشفه و شهود میشناسن 
    تفکر تنزل یافته عقل هست
    چون در عقل زمان دخیل نیست عقل فوق زمان هست ادراکات عقلانی هم از جنس ادراکات فوق زمانی و ملکوتیه هست که در حکمت متعالیه مکاشفه عارف و تعقل فیلسوف حقیقی رو یک حقیقت در دو لفظ میدونن...
    ما باید به واسطه فکر سعی در فهم مسائل کنیم و با عمل به فهمیده ها سعه وجودی پیدا کنیم تا در نهایت با مجاهده علمی و عملی به ادراکات مستقیم عقلی برسیم...
    در واقع ادراکات عقلانی ادراکاتی فوق زمانی هستن اما فهم فکری فهمی در زمانی هست لذا میبینید روزها زمان میبره تا یک مطلب رو بفهمیم...
    در این مورد در فلسفه روی ماهیت وهم و خیال و عقل مطالعه داشته باشید

    پاسخ:
    علیکم السلام...

    چه قدر جالب....
    بله..باید مطالعه کنم.

    همچین جوابی رو نمیتونستم پیدا کنم خودم..ممنون.
  • عـــطـش ...
  • ان شاءالله این معرفت روزی هممون بشه ...

    التماس دعا
    پاسخ:
    سلام علیکم...

    ان شاء الله.
    ان شاء الله عاقبت به خیر بشید..محتاج دعاییم.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">