و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

بسم رب الزهراء

سلام...

شاعر میگه:
من اگر برخیزم،تو اگر برخیزی،همه برمی خیزند
من اگر بنشینم تو اگر بنشینی،چه کسی برخیزد؟

**
اینجا سعی میکنم چیزی بنویسم که برای دیگران مفیده، از روزنوشت ها تا خاطرات و دغدغه ها... گاهی هم برای گفتگو و یا به نتیجه رسیدن، مطلبی رو منتشر میکنم.
اگر براتون مفیده بمونید و بخونید.
باعث افتخاره بنده است که محبان حضرت مهدی(عج) اینجا تردد می کنند.
*
همه ی نظرات برام ارزشمندند و دوست دارم با دقت بخونم و جواب بدم،اگر گاهی نشد یا با تاخیر بود، ببخشید.

بایگانی

عاقل ندیدم عاشق و دیوونت نباشه

يكشنبه, ۴ مهر ۱۴۰۰، ۱۰:۱۱ ق.ظ
نذر داره که هر سال از فاصله اول محرم تا اربعین، یه روضه خانگی واسه امام حسین(ع) اجرا کنه...

هر سال هر چقدر که در توان باشه، یک سال فقط ۱ روز و یک سال هم تا ۵ روز، همراه با اطعام...
البته پشت این نذر حاجت نبوده و فقط نوع نگاهش اینه که من برای تربیت صحیح بچه‌هام باید متوسل شم به روضه خانگی.
وقت اسباب کشی و جابجا شدن با وجود سه تا بچه پسر که خودش کار رو بسی سخت می‌کنه، یکی از ملاک‌های خیلی مهمش، امکان برگزاری روضه تو اون خونه است...
انگار نمی‌خواد هیچ چی، فرصت عاشقی کردن با امام رو بگیره ازش...
کرونا که اومد، خیلی دلشکسته شد، مدام دنبال یه راه بی‌خطر بود که بتونه کارش رو ادامه بده،
خیلی‌ها گفتن حالا امسال نمی‌خواد، بگیر بشین! امام حسین خودش میدونه تو شرایطشو نداری،
ولی اون آدم بی حد و مرز بود، مثل جشمه می‌جوشید و بعدم مثل رود، انقدری طعنه به سنگ و چوب و ... زد که رد بشه،
یه روضه خیلی کوچیک تو حیاط خونشون، شد حاصلش. با یه اطعام ساده.
خیلی ها گفتن شما سرمایه دار نیستین که...! حالا اطعام نده!
شنید و رد شد، همه عشقش این بود هر سال ذره ذره از درآمد معلمی شوهرش کنار بذاره واسه امام حسین(ع)
امسال اما شرایط سخت تر شد، تمرکز مردم روی واکسیناسیون و ترسشون از شرکت در جلسات خانگی، سنگ محک جدیدی در مسیر رود شد،
بعدا شنیدم که دهه اول رو هر شب، اطعام داشتن و اربعین که نزدیک شد، مثل هر سال، پر پر می‌زدن برای رفتن...
حدود یه هفته پیش که حرف زدیم گفت: می‌تونی بیای پیش بچه‌ها باشی ما بریم؟
نمی‌تونستم، متاسفانه...
به چند نفر دیگه هم سپرد... نشد.
یه وام گرفته بودن برای کربلا، که نمیشد و نمیرسید به بردن بچه‌ها، بچه‌هایی که شاید هر کدوم حداقل ۳ بار، زائر اربعینی شده بودن، از طرفی، واکسینه نبودن اونها هم مانع دیگه‌ای بود...
خیلی دلم گرفت براش، می‌دونستم اگه امسال هم نره خیلی بی‌تاب میشه، ولی واقعا فکر میکردم که دیگه نشه.
تا اینکه آخرش، خداروشکر، خداروشکر، مادرشوهرش اومد شهر محل سکونت اینها، که پیش بچه‌ها باشه.
مثل پرنده پر کشید و رفت... رها رها رها...

مادرم میگه امام حسین(ع) مزد روضه‌هاش رو داد...

*
نمیخوام بگم هر کس نرفته، کوتاهی کرده یا بی توفیق بوده یا امثال این حرفها، ولی خودم در درون خودم حس می‌کنم حتی حسرت این زیارت هم، نعمته. و گاهی همین حسرته انقدر شدید میشه که تو حاضری از خیلی چیزها بگذری یا سختی‌هایی به خودت بدی، که فقط بشه بری...

اونی که چندین سفر رفته، یا با دلش بارها و بارها عمیقا سفر کرده، ارزش این زیارت اربعینی رو کاملا درک می‌کنه...

*

عنوان از یه شعر صادقانه، با مداحی حاج محمود کریمی

  • .. مَروه ..

نظرات  (۱)

  • اقای ‌ میم
  • سفر زنده کننده دل

    پاسخ:
    👌

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">