و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

بسم رب الزهراء

سلام...

شاعر میگه:
من اگر برخیزم،تو اگر برخیزی،همه برمی خیزند
من اگر بنشینم تو اگر بنشینی،چه کسی برخیزد؟

**
اینجا سعی میکنم چیزی بنویسم که برای دیگران مفیده، از روزنوشت ها تا خاطرات و دغدغه ها... گاهی هم برای گفتگو و یا به نتیجه رسیدن، مطلبی رو منتشر میکنم.
اگر براتون مفیده بمونید و بخونید.
باعث افتخاره بنده است که محبان حضرت مهدی(عج) اینجا تردد می کنند.
*
همه ی نظرات برام ارزشمندند و دوست دارم با دقت بخونم و جواب بدم،اگر گاهی نشد یا با تاخیر بود، ببخشید.

بایگانی

دغدغه‌های ذهنی شروع سال

دوشنبه, ۱۲ فروردين ۱۴۰۴، ۱۲:۵۲ ق.ظ

سلام، عیدتون مبارک

دیشب نشستم بعد مدت‌ها به نوشتن... گفتم اینجا هم بذارم به یادگار


شب آخر ماه رمضانه و یه حس دلتنگی توام با نگرانی دارم.

یعنی دوست ندارم تموم بشه چون دلتنگ حس و حال خوش و اتفاقات خوبش میشم و از تموم شدنش نگرانم چون با اتمامش تعطیلات تموم میشه، برمی‌گردیم خونه و هزاران کار دارم‌! 

چند روزیه که اومدیم شهر همسر برای تازه کردن دیدارها، خونه‌های بزرگ و رفت و آمدهای این چندوقت باعث شده نرگس حسابی بهش خوش بگذره و کاری به من نداشته باشه، خیلی از این بابت خوشحال بودم براش و وقتم آزاد بود. 

ولی الان که دوباره برگردیم تو پذیرایی ۱۲ متری خودمون که بخشی‌اش هم وسایل گرفته‌، بچه‌ام دوباره میشه همون دختری که انتظار داره خیلی براش وقت بذارم، باهاش بازی کنم، وقتی حرف می‌زنه کاملا بهش توجه کنم و ... و گاهی هم الکی بهانه بگیره... و من هم دلم براش بسوزه و از تنهاییش اذیت بشم، هم از این‌که با هر کسی نمی‌جوشه و بار تأمین عاطفیش میفته رو دوش خودم، ناراحت باشم. 

البته این خوبه که چندان برونگرا نیست و هی نمی‌گه بریم بیرون یا فلانی بیاد خونمون و می‌تونه به تنهایی خودشو سرگرم کنه با دنیای خیالی و عروسک‌هاش

ولی خب بازم بچه است به هر حال... 

این مدت خوابش هم به هم خورده و تا یه مدت طول می‌کشه تا به روال سابق برگرده. ( همینجا از خدا میخوام این روال زودتر سپری بشه ) 

از طرفی، یه مدت بخور و بخواب دلچسبی داشتم اینجا 😀وقتی برگردم مجدد خودمم و آشپزخونه و شکم‌های گرسنه! ؛)

حالا این‌ها زیاد مهم نیست، 

چند وقته که کسب و کارم رو جمع کرده‌ام. قصد برگشت دوباره هم نداشتم. فقط گاهی وقتا برای دوستایی که به محصولاتم اعتماد کرده بودن و استفاده می‌کردن، میاوردم. 

تا اینکه مریم، گفت میخوام به طور دلی، یه محصولتو تو کانال معرفی کنم. گفتم باشه. معرفی همانا و سیل عظیم پیام‌ها همان! 

۳ ، ۴ ساعت پیوسته جواب دادم دیدم اصلا کم نمیشه! هی داره میاد و من کلی توضیح باید بدم که این محصول چیه و از چی درست شده و نحوه مصرفش چطوریه و قیمتش چنده و ... دیدم نمیشه اینجوری! 

رفتم تو کانال غیرفعال‌‌ موادغذایی‌مون، که به خاطر سختی کار هماهنگی با کشاورز و ... معلق مونده بود ، یه مطلب گذاشتم و همه توضیحات محصول رو نوشتم و به هرکس پیام می‌داد لینک می‌فرستادم تا توضیحات تکراری ندم. بعدم اسم کانال رو به سلامتکده تغییر دادم، چون که انگیزه گرفته بودم بتونم اون ایده‌ای که همیشه تو ذهنم داشتم و خیلی برام جذاب بود بتونم، اجرایی کنم. 

چه ایده‌ای؟ 

یکی از روزهایی که کلی درباره روش‌های کسب درآمد قابل اجرا برای شخص خودم فکر می‌کردم، به این نتیجه رسیده بودم با توجه به اینکه خودم از خطه مازندرانم و همسرم از خراسان و غیر از اون سفرهای زیادی به استان‌های مختلف داریم، بهترین کار اینه که از هر شهری بهترین محصول و چیزای نابی که تو استان‌های دیگه نیست، از تولیدکننده‌هاشون بگیریم و برای بقیه که ندیدن و نچشیدن ببریم. چیزایی که بتونیم تو ماشین خودمون حمل کنیم و هزینه تمام شده‌اش برای خودمون و مشتری خوب دربیاد. 

حقیقتا از این کار لذت می‌بردم. از اینکه زرشکی بیارم تهران ک دوستام حیرت کنن و بگن پس زرشک درجه یک اینه! یا برنجی ببرم خراسان که خانواده همسر با همه ارزشی که برای برنج پاکستانی و ظاهر مجلسی‌اش دارن دیگه غیر از ایرانی نپزن و برنج لاشه و نیم دانه رو ترجیح بدن به پاکستانی، یا مثلا کرم‌هایی خانم حسینی عزیزم که چندساله دارم باهاش کار می‌کنم، وقتی دوستم می‌گفت اگزمای دستش خوب شده یا قیمتش با این کیفیت عالیه و ...، لذت می‌بردم. انقدر لذت می‌بردم که حتی وقتی فهمیدم چند ماهه که تو ضررم، دوست داشتم بازم ادامه بدم.

و هنوز هم دوست دارم ادامه بدم، اما نمی‌شه... 

امسال که اومدم اینجا چند نفر ازم پرسیدن دیگه محصول نمیاری؟ و من از بس دلم می‌خواست دوباره کار مروه رو شروع کنم؛ نشستم حساب کتاب کنم که ببینم می‌تونم توی برنامه‌های روزانه‌ام یه جایی برای راه اندازی دوباره کسب و کارم باز کنم؟ 

وقتی نشستم برنامه کارهای طی هفته‌ام رو نوشتم؛ _تازه با جدیت و سرعتی که هنوز بهش نرسیدم و باحداقل اتلاف وقت، _ دیدم طی هفته کلا ۳ ساعت زمان خالی دارم :/ 

که اون هم قطعا تا من بیام به اون سرعتی که تو برنامه‌ هست عادت کنم، عملا ندارمش. بلکه هم بیشتر. 

و یه نگرانی دیگه‌ام اینه که همه این برنامه‌ریزی‌ها بر مبنای زمان‌بندی فعلی زندگیمه. 

تو تابستون وقتی سربازی همسر تموم بشه، نمی‌دونم برنامه‌مون چه تغییری می‌کنه... و سال خونه‌مون هم هست که واقعا امیدوارم بلند نشیم... تازه دارم به این خونه عادت می‌کنم و برنامه‌هام رو با توجه به مسافت‌ها و مسیرهای این خونه چیدم... 

خلاصه سال جدید و ان‌شاالله اتفاقات جدیدی در پیشه که هم براش ذوق دارم و هم نگرانی... 

#

بعدا که فکر کردم، ببینم از کجای برنامه اگه بزنم می‌تونم جا باز کنم، دیدم خب نمیشه! از غذاخوردن و پختن که نمیشه زد، از کلاس‌ها هم که اصلا، بخش کارهای خونه هم که تازه دارم بهش نظم میدم و انصافا مختصر و جزئی نوشتم، یه بخش استراحت‌ و لم دادن و فیلم دیدنه روزی یه ساعت، که می‌تونم از رو کاغذ حذفش کنم جاش رو پر کنم، ولی عملا نشدنیه. چون بالاخره طی روز حداقل یه ساعتم داره هدر میشه؛ اینکه رو کاغذ ننویسمش در اصل قضیه توفیری نداره. 

ولی خواب... خواب رو باید کمتر کنم. اگه فقط یه ساعت کمتر بخوابم طی شبانه روز، در هفته ۷ ساعت وقتم باز میشه! ۷ ساعت یه تایم قابل توجهه که میشه برای یه پروژه به خوبی روش حساب کرد... 

به شرطی که بیداریم رو قدر بدونم و کارهام رو از توی گوشی خارج کنم تا حد ممکن.

فایل کتب حوزه رو بریزم رو لبتاب. و بخونم. 




  • .. مَروه ..

نظرات  (۳)

یکی از محصولات ناشناخته زعفران منطقه مایت چون همه خراسان رو به زعفران می‌شناسن اما ما هم زعفران داریم برای فروش 

پاسخ:
زعفران کجا؟ 

زعفران طرقرود 

  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • سلام خانوم

    خیلی خداقوت

    به به❤😍 عاشق همتتم. 

    ان شاالله دست به هر کاری زدی عالی پیش بره

    پاسخ:
    سلااام عزیزدلم
    خوبی؟ دخترت خوبه. 
    سلامت باشی و ممنون از دعای خیرت
    فعلا که تازه از سفر رسیدیم، خونه منفجره :) 
    ان‌شاالله سامان بدم که امشب یا فردا بتونم برنامه ذهنیم رو پیاده کنم تو دفتر

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">