و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

بسم رب الزهراء

سلام...

شاعر میگه:
من اگر برخیزم،تو اگر برخیزی،همه برمی خیزند
من اگر بنشینم تو اگر بنشینی،چه کسی برخیزد؟

**
اینجا سعی میکنم چیزی بنویسم که برای دیگران مفیده، از روزنوشت ها تا خاطرات و دغدغه ها... گاهی هم برای گفتگو و یا به نتیجه رسیدن، مطلبی رو منتشر میکنم.
اگر براتون مفیده بمونید و بخونید.
باعث افتخاره بنده است که محبان حضرت مهدی(عج) اینجا تردد می کنند.
*
همه ی نظرات برام ارزشمندند و دوست دارم با دقت بخونم و جواب بدم،اگر گاهی نشد یا با تاخیر بود، ببخشید.

بایگانی

حسرتش هم اجر داره... می‌دونم

سه شنبه, ۳۱ مرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۱۴ ب.ظ

تا همین چند روز پیش

با آرامش سر توافقم ایستاده بودم

حتی وقتی خاله زنگ زد اصرار کنه که همسر رو راضی کنم باهم بریم، ته دلم نلرزید

بهش گفتم آخه مطمئنم دیگه نمیشه برنامه رو تغییر داد

گفتم از برنامه اربعین اولی بردن همسر

گفتم از اینکه عرفه رفتنم، به جبران اربعینی که نمیرم بوده


ولی الان، 

که دیگه بار سفر همسر رو دارم می‌بندم و می‌خوام خودم هم از خونه برم...

مثل بچه‌ها بهانه گیر شدم...

#

فقط می‌دونم ، اشتیاقم به زیارت، نباید باعث بداخلاقی‌ام بشه

می‌دونم که مسلمون بودنم، به معنی تقیدم به شرعیات، برای ارباب مهمتره

ولی...

زمزمه ی امروزم شده: 

گر دخترکی پیش پدر ناز کند __ گره کرب و بلای همه را باز کند 



  • .. مَروه ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">