و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

بسم رب الزهراء

سلام...

شاعر میگه:
من اگر برخیزم،تو اگر برخیزی،همه برمی خیزند
من اگر بنشینم تو اگر بنشینی،چه کسی برخیزد؟

**
اینجا سعی میکنم چیزی بنویسم که برای دیگران مفیده، از روزنوشت ها تا خاطرات و دغدغه ها... گاهی هم برای گفتگو و یا به نتیجه رسیدن، مطلبی رو منتشر میکنم.
اگر براتون مفیده بمونید و بخونید.
باعث افتخاره بنده است که محبان حضرت مهدی(عج) اینجا تردد می کنند.
*
همه ی نظرات برام ارزشمندند و دوست دارم با دقت بخونم و جواب بدم،اگر گاهی نشد یا با تاخیر بود، ببخشید.

بایگانی

تربیت بدنی بلدی؟

پنجشنبه, ۲۰ آبان ۱۴۰۰، ۰۷:۵۹ ق.ظ
گاهی وقت‌ها به این فکر می‌کنم که خانه‌داری و به تعبیر بهتر بخوام چیزی که تو ذهنمه رو بگم؛ کدبانویی، مستلزم نظم داشتنه.

نه فقط برای اینکه ظاهر خونه مرتب باشه، نه، خیلی وقت‌ها برای اینکه به گناه نیفتی! یا منجر به یه فاجعه بزرگ نشی!
مثلا یه آدمی که خانه دار نیست، ممکنه بعد غذا به راحتی دو سه ساعت لم بده. اما گاهی این لم دادن برای یه خانم خونه، باعث میشه مثلا اضافه غذای ناهار که برنامه داشتی واسه فردات بمونه، بخاطر تو یخچال نرفتن، خراب بشه.
یا ممکنه تو مشغول کار مهمی باشی که باید به زودی تحویلش بدی، همسرت نون تازه بخره و تو انقدری درگیر کار باشی که یادت بره نون ها رو جابجا کنی و خشک بشن!
یا مثلا یه مدتی مهمون زیاد داشته باشی یا درگیر بچه‌ها باشی و نرسی داخل کابینت‌ها رو بررسی کنی، وقتی میری سراغ مواد غذایی ببینی ای وای مثلا گردوی به اون گرونی چون توی گرما مونده، پوک شده...
یعنی می‌خوام بگم خانه داری یه کار کم و کوچیک نیست که بتونی بگی حالا بعدا انجامش میدم، بعدا بهش فکر می‌کنم،
درسته ممکنه یه نفر خیلی چیزها رو بلد باشه، از آشپزی و شیرینی پزی و هنر و هرچی، ولی علم خالی و حتی، انجام عملی به صورت مقاطع کوتاه، باعث نمیشه که تو بتونی توی این شاخه ارزشمند، صاحب مهارت بشی.
مثلا، همه ما می‌دونیم فواید بیداری بین الطلوعین چقدر زیاده.برای جسم مون، فکرمون، آرامش مون و... اما چند درصدمون از این فضیلت بهره می‌بریم؟؟ چرا؟
چون ما برای هر کار مستمری، در کنار «علم» و «شوق و انگیزه» به « تربیت بدنی» نیاز داریم!
این بدنه که باید عادت کنه همیشه بعد هر غذا سریع اضافه‌اش رو جابجا کنه که بعدا زحمت خودش و نون آور خونه به هدر نره.
این بدنه که باید عادت کنه که لکه روغن روی گاز رو همون لحظه دستمال بکشه تا بعد نخواد چند برابر انرژی واسش بذاره.
این بدنه که باید عادت کنه چیزهای مهم یادش نره. میدونیم که یکی از صفات همسران خوب از نظر اسلام، حفظ اموال شوهر در غیاب اونه. خب این مدیریت زمانی داشتن باعث میشه خیلی از مواد غذایی حفظ بشه و پول حلالی که بابتش زحمت کشیده شده، به فنا نره! 

ارزش این کار رو زنهایی میدونن که مدتی شاغل بودن و سختیش رو چشیدن و ارزش این مدیریت جهادگونه زن رو، به جز خدا و معصومین! مردهایی می‌دونن که مدتی بطور مستمر تو خونه کمک کردن یا مخصوصا مردهایی که دور از جون، مدتی همسرشون نتونسته به هیچ کاری برسه حالا به علت بیماری یا زایمان و ...

یادمه مدتی که مادرم مریض بود، اون اوایل، برادرهام شاید خیلی غر میزدن به شرایط جدید خونه که چرا انقدر ضعیفتر از مامان داره مدیریت میشه. تا اینکه چند روزی رفتم اردوی دانشجویی، برادرم زنگ زد گفت تو رو خدا بیا!!! من دیگه دارم نابود میشم! تو چجوری می‌رسی! رفتم خونه دیدم با اینکه تلاش کرده بود کارها رو پیش ببره، ولی اندازه یه هفته کار برای من تولید شده بود! 

البته کاری نداریم به تکلف‌های تحمیلی و می‌دونم که یه سری چیزها وظیفه زن نیست کلا، ولی حالا فعلا که داریم همه تو یه خونه زندگی می‌کنیم، فرهنگ‌سازی های دیگه به جای خود. بنظرم جدای از مطالبه تغییر و برنامه‌ریزی برای نسل آینده، تا حدودی باید با شرایط فرهنگی فعلی مون، مدارا کنیم! چون تو دادگاه که نفس نمیکشیم هی حق و حقوق کنیم! تو بستر خانواده ایم... محل مهرورزی و محبت و گذشت و صبر. همه رشد و تغییرها هم از این مسیر می‌گذره. زن  مرد هم نداره ها...

*
اگه وبلاگ، وبلاگ سابق بود، احتمالا ذیل این مطلب کلی بحث چالشی داشتم... البته واقعا حوصله بحث رو ندارم مثل سابق، احساس می‌کنم گاهی، گفتگو کردن با آدم ها بدون شناخت منظر و نگاهشون، انرژی خیلی زیادی می‌بره با اثرگذاری بسیار ناچیز. مگر اینکه خدا بخواد حرفی رو از دهان من به کسی برسونه. مثل خودم که بارها و بارها از زبون همین آدم هایی که منو نمیشناسن، نکات زندگیم رو یاد گرفتم.

  • .. مَروه ..

نظرات  (۷)

این مطلب رو خوب ننوشتم، باید براش وفت ببشتری میذاشتم تا چیزی که میخوام دربیاد، ولی گفتم بهتره چیزی که به ذهنم اومده از دست نره فعلا، این مهمتره از کامل و عالی بودنش.

# از سری مبارزاتم با کمال طلبی منفی

  • آقای گوارا (بیدل)
  • سلام.

    از اون متنا بود که باید بدم خانمم بخونه :)

    پاسخ:
    سلام
    موید باشید...
    بنظرم برای آقایون هم خوب بود

    سلام و نور

    کاملا درسته :)

    از سری مسائلی بود که باهاش مواجه بودم ولی هیچ‌وقت از این زاویه بهش نگاه نکردم یا راجع بهش فکر نکردم

    یه مسئله‌ی دیگه‌ای هم که شاید ذیل همون «تربیت بدنی» می‌گنجه؛پذیرفتن سختی کارهاست

    مثلا سخته که بعد از غذا بلافاصله ظرف‌ها رو بشوری،اوایل که خیلی سخته و این احتمال هست که این سختی همیشگی هم باشه،ولو با شدت کمتر

    یا صبح زود بیدار شدن سخته،حتی برای کسی که عادت داره سخته و باید به خودت بقبولونی و این سختیش رو‌ هم بپذیری

    یه عده،از جمله خود من در یک بازه‌ای،همیشه دنبال این هستن که این سختی رو یه جوری دور بزنن و یا ساده‌ش کنن

    در صورتی که قفل ایجاد عادت تو پذیرفتن همین سختیه‌س تا قبولش نکنی و زحمتش رو نکشی مرحله‌ی بعدی برات باز نمیشه

     

    پست جالب و دلچسبی بود🍃 

    ممنون بابت نوشتن و به اشتراک گذاشتنش😇

    پاسخ:
    سلام عزیزم
    به به چه نظر بلندبالایی، سر کیف اومدم.
    نکته خوبی گفتین، «برای ایجاد عادات خوب باید سختی اولش رو بپذیری»
    و واقعا چیزی که وجود داره، به مرور اون سختی اولیه کمتر میشه، اینطور نیست که همیشه بمونه.
    کلا بحث تربیت بدنی خیلی مهمه، ما حتی یه کتاب داشتیم در باب تربیت فردی و فرزند، یه فصلش تربیت بدنی بود و اونجا مواجه شدم با احادیث خیلی جالبی درمورد اهمیت این عادت دادن بدن
    حتی گفته شده بود علت این توصیه معصومین که از ۷ سالگی باید بچه رو امر به نماز کرد، همین عادت کردن بدنشه، وگرنه کیه که براش سخت نباشه سحر سرد پاییز بره از زیر لحاف گرم و خواب عمیق، پاشه بره وضو بگیره و نماز بخونه.
    یا وسط انبوه کارهاش طی روز، ول کنه بره ۸ رکعت نماز بخونه! خصوصا که تابستون بخوای زیر چادر بخونی یا بری سفر و بخوای اونجا به سختی تو سرویس های بین راهی وضو بگیری و ...
    خب همه اینها سختیه. بچه ۷ ساله میتونه یه روز بخوابه ولی این دو سال بعدش، اگه عادت نکرد، یه نماز صبح رو از دست میده با این خوابیدنه.

    دوباره که نظرت رو مرور کردم یاد این حرف استادمون افتادم که یه سره تو کلاس می‌خوند ضرب المثل عربی رو: مَن طَلِبَ العُلی سَهِر اللَّیالی ، هر کس میخواد به مقامی به جایی برسه، باید شب بیداری بکشه.
    کلا بحث اینه هر چیزی، هر فایده ای میخوای، باید براش زحمت بکشی، ولی به قول شما الان ماها همش دنبال پیچوندن سختیها هستیم، خب نتیجتا به جایی هم نمیرسیم.
    یه مطلبی تو ذهنمه از خیلی وقت پیش، با تیتر « آدم های خوش به حالت»
    الان مصمم شدم ان شاالله بنویسمش
  • اقای ‌ میم
  •  شایدم بشه گفت همه این ها تربیت ذهنه

    پاسخ:
    نه واقعا یه جاهایی تربیت بدنی لازمه... ذهن میدونه اون کار درسته، ولی انجامش نمیده.
    چرا؟

  • اقای ‌ میم
  • میخواید بگید به خاطر اینکه باید به بدنش سختی بده؟ 

    پاسخ:
    نه لزوما سختی ولی خیلی از عادات خوب، نیازمند تربیت بدنیه. جسم باید عادت کنه و همراه بشه
  • اقای ‌ میم
  • این تربیت بدنی یعنی چی بازترش میکنید؟ 

    پاسخ:
    تا حدی سعی کردم تو متن و نظرات توضیحش بدم.
    یعنی همون عادت دادن بدن به سختی یه کاری
    مثل تربیت بدن یه کوهنورد به صبح زود بیدار شدن، خسته نشدن، نفس کشیدن اصولی و ...
    هر چی از خوبی کوهنوردی و سحرخیزی و ... آدم بدونه، علمه، ذهنه...
    جسم رو هم باید همراه کرد

    سلام خیلی عالی و کامل بود.

    باهاتون موافقم ضمن اینکه اون تربیت بدنی هم باز برمیگرده به تربیت نفس

    امام صادق ع فرمودند که هیچ بدنی در برابر انچه روح طلب می‌کند ناتوان نیست:)

    پاسخ:
    علیکم السلام
    خوش آمدید... 🌷

    یادآوری خوبی بود، درست میگین...
    در واقع اون عامل انگیزه که باعث میشه سختی تربیت بدنمون رو به جون بخریم و مجابش کنیم به همراهی، اون اراده درونیه.
    بهتر بگم: وقتی میتونیم بدن رو به عادت کردن وادار کنیم و تحمل سختی اولیه اش، که انگیزه و طلب روحمون قوی باشه.
    خیلی اشاره خوبی داشتین.
    اینکه میگن علم به خوبی و بدی یه کار کافی نیست، علم فقط میتونه مرحله اول عمل باشه
    اون حلقه وصل و گیر اصلی که باعث میشه شناخت های ما به مرحله عمل برسه یا نرسه، گرایشات قلبی و روحی ماست.
    اینکه من می‌دونم نماز اول وقت خوندن خوبه (علم) ولی این علمه انقدری قوی نیست که بتونه در من میل و گرایشی به اول وقت خوندن نمازم ایجاد کنه، و تا وقتی اون شوق به عمل نباشه من انجامش نمیدم یا اگر هم انجامش میدم، مستمر نیست.

    یه بار یه نفر پرسیده بود حالا چطور میشه حب و بغض ها رو مدیریت کرد، گفتم واقعا نمی‌دونم... شما می‌دونید؟ 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">