و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

بسم رب الزهراء

سلام...

شاعر میگه:
من اگر برخیزم،تو اگر برخیزی،همه برمی خیزند
من اگر بنشینم تو اگر بنشینی،چه کسی برخیزد؟

**
اینجا سعی میکنم چیزی بنویسم که برای دیگران مفیده، از روزنوشت ها تا خاطرات و دغدغه ها... گاهی هم برای گفتگو و یا به نتیجه رسیدن، مطلبی رو منتشر میکنم.
اگر براتون مفیده بمونید و بخونید.
باعث افتخاره بنده است که محبان حضرت مهدی(عج) اینجا تردد می کنند.
*
همه ی نظرات برام ارزشمندند و دوست دارم با دقت بخونم و جواب بدم،اگر گاهی نشد یا با تاخیر بود، ببخشید.

بایگانی

بچه های هیئتی

دوشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۸، ۰۵:۲۹ ب.ظ


معمولا تو مراسم ها، مسجدها و حتی جمع های فامیلی، خیلی ذهنم مشغول بچه ها میشه.

رفتارهاشون، نگاه هاشون، حرف هاشون، تربیت هاشون...

امشب هم سه تا مادر جلوم بودن با پنج شش فرزند.

سه تا دختر 4، 5 ساله ای که جلوم بازی میکردن سوژه ی افکارم بودن...

هم جوشن می‌خوندم، هم متوجه اینها بودم.

دو سه تا حرف میزنم فقط

یک اینکه مادرهایی که انتظار دارن بچه شون مثل یه آدم بزرگ ساکت و بی سرگرمی بشینه کنارشون فکرشون خیلی باطله.

و مادرهای هوشمند اونهایی هستن که میدونن بازی کردن برای کودک مثل نفس کشیدنه و بچه ای که بازی نکنه زنده نیست.

پس اینجور وقت ها، انواع سرگرمی های کم صدا رو برای بچه ها میارن و البته خیلی مهربانانه توجیهش میکنند که آرومتر بازی کنه و حتی راه حل بهش بدن، متوجهش کنن که تو مهمونی های خانوادگی میتونه پر سر صداتر بازی کنه تو هیئت ارومتر

مثل نقاشی کشیدن و خیلی چیزهای دیگه که زیاد دیدم تو مادرهای هوشمند.

یه حرف دیگه، بچه ممکنه چندین ساعت یکجا بشینه گرسنه هم بشه

مادر مومن بنظرم باید خوراکی ای برای بچه درنظر بگیره که هم نیازش رفع بشه هم اگه دوتا بچه دیگه اونجا بودن و نداشتن، بشه بهشون داد.

بچه رو هم پیشتر نسبت به این مسئله توجیه کرده باشه.

چون گاهی مادرهای عزیز برای اینکه بچه رو آروم کنن خوراکی های لذیذ و خاص و نوبرانه(!) میارن هیئت،ولی خب بچه های دیگه هم هستن، این تربیت رو خوبه که تو دل بچه اش بذاره، هر چیزی رو نمیشه جلوی دیگران خورد...و اصلا بدونه که نباید خودخواه باشه...

این تربیت هم من خداروشکر زیاد دیدم البته.


یه حرف دیگه، انصافا

خانم هایی که بچه ندارید

خانم هایی که پیر هستن حالا درک می‌کنیم، دیگه صبر ندارن، ولی شماها که خودتون یه روزی یا مادر بودید یا مادر میشید، یه کاری نکنیم با بی صبری هامون، با تذکر دادن هامون، با خودخواهی هامون، این مادرها که بچه کوچیک دارن خونه نشین بشن بالکل!

من گاهی به این فکر می‌کنم که آدم اگه بچه ی کم صبر داشته باشه

یا اگه قرار باشه تو هیئت و مراسمات جمعی هزاربار تذکر بشنوه بخاطر بچه اش که مثلا سهوا پاش خورده به کسی، چقدر دلش میشکنه...

یک مسئله ی دوطرفه است، هم مادرها تربیت اجتماعی به بچه ها یاد بدن، و هم ماها یکم صبور بشیم... همدیگرو کمک کنیم.

 گاهی اینجور نگاه کنیم که این بچه ها، خیر و برکتن، من با صبرم، با گذشتم، دارم به رشد جمعیت جامعه ی شیعه کمک میکنم.

یعنی یک کار بزرگ...

همین

یاعلی

*

متن مربوط به شب نوزدهم

  • .. مَروه ..

نظرات  (۷)

سلام
طاعاتتون مقبول درگاه حق

شبای محرم که بیت رهبری میرم حال میکنم!
خانومای جوون که هرکدوم ۲-۳ تا بچه‌ی قد و نیم قد دارن و حضور پیدا کردن و کسی خرده نمی‌گیره!
ضمن اینکه بچه باید تو عالم بچگی خودش با اینجور فضاها آشنا بشه..‌‌‌‌.

پاسخ:
سلام
اره واقعا خیلی
الحمدلله اونجا هم مادر هوشمند خیلی زیاده هم مردم صبور

ان شاالله بهترین مقدرات براتون رقم بخوره
ما رو هم دعا بفرمائید
  • پیـــچـ ـک
  • سلام
    اصلا وقتی بچه اذیت میشه مردم هم اذیت میشن، چرا باید هیئت بریم؟ 
    خدا توی خونه هامون نیست؟ صدامونو نمیشنوه؟ بچه اذیت بشه، بقیه درکمون کنن، که ما حال خوش داشته باشیم؟
    بهترین هیئت ها توی تلویزیون پخش مستفیم دارن. کجا میخواد بره آدم بهتر از جلوی تلویزیون و توی حال خودش. بچه هم چون فضا براش آشناست موقع گریه مادر کمتر اذیت میشه. قرار هم باشه دین رو تبلیغ کنیم یا به کسی چیزی رو القا کنیم کی بهتر از بچه هامون؟ 
    رعایت حق الناس واجبه اما شرکت توی این مراسمات، مستحبه. اگر قرار باشه کسی به خاطر شرکت در این مراسمات اذیت بشه، آیا خدا کار ما رو قبول میکنه؟
    پاسخ:
    سلام
    این یعنی همون خونه نشین شدن مادرها
    بچه ها هم عضو جامعه ان، چقدر حضور همین بچه ها توی هیات برای بقیه خیر داشته، جقدر توی اجتماعی شدن خود بچه ها موثر بوده...
    شما خودتون استاد بنده اید، ولی بنظر من بودن این فهم و هوشمندی توی آدم ها خیلی مهمه.
    بچه داریم تا بچه و تربیت هم مهمه،ولی نمیشه بگیم چون اذیت میکنن پس هیئت نریم.
    حرفت رو میفهمم ها،تو داری میگی من هیئت میرم که بیشتر حال کنم، ولی بچه ام مردم رو اذیت میکنه، چرا یه چیر مستحب بدم یه چیز حرام انجام بشه. این دیگه بستگی به خود شما داره بانو، یوقت می‌بینی نمیشه واقعا
    انصافا هم خیلی سخته با بچه هیئت رفتن
    ولی بنظرم خیلی ارزشمنده.
    خود من که خاطرات خیلی خوش و خیلی زیادی از هیئت رفتن های بچگی هام دارم.
    اینکه بجز مادرم،کلی خانوم دیگه هم دیدم که حاضرن تو یه ذره جا بشینن و بلند بلند العفو بگن و برای اهل بیت گریه کنن.
    من همیشه پر از سوال می‌شدم.
    اینکه چرا مادر مهربون من که همیشه جوابم رو میده تو هیئت سعی می‌کنه سر منو گرم کنه فقط تا راحت باشه، اینکه اینهمه آدم چی میخوان این موقع شب؟ 

    بنظرم بصورت کلی نمیشه حضور بچه ها رو رد کنیم
    یه شعور جمعی میخواد دیگه...
    ولی حالا تو جزییاتش خود مادر میسنجه
    به هر قیمتی هم نباید بچه رو هیئت برد...
    سلام مروه جان
    راست میگی و قبول دارم همه حرفاتو...
    به پیچک عزیز: آدم می‌تونه کاری کنه که بجه اذیت نشه. پس بچه‌ها کی باید هیات رفتن رو یاد بگیرن؟ کجا قراره آشنا بشن؟ فکر می‌کنید اگه از بچگی عادت نکنه، مثلاً ۱۰، ۱۲ سالش شد، اتوماتیک هیات رو دوست داره و علاقمند میشه؟
    البته به نظرم هوشمندی هیاته که یه جا برای بچه‌ها داشته باشد. مثلا هیات دانشگاه تهران، هنر و امام صادق (علیه‌السلام) رو دیدم که هیات کودک داره و بچه‌ها در عین تو هیات بودن، مزاحم کسی هم نمی‌شدن.
    و البته هیات هنر در دهه محرم یه روالی داره، بدون بچه‌ها، جلوی هیات می‌شینن، بچه‌دارها عقب.

    پاسخ:
    سلام عزیزم
    اره اینجور هیئت ها که عالین.
    میدونی من گاهی به این فکر میکنم ثواب اونی که توی مهد بچه ها رو سرگرم می‌کنه برای استفاده ی بیشتر یک جمع کثیر، باید زیاد باشه...
    یه معامله ی بزرگه با خدا
    هیئتی که ما میریم هم شکرخدا بچه خیلی زیاده، ولی چون از هر سه نفر یکیشون مادر یا همراه مادره :))) دیگه غالب افراد درک میکنن و کنار اومدن که مثلا اگه وسط شور و حال العفو گفتن یکی سهوا پات رو لگد کرد،حالت جابجا نشه، چون ارتباط با خدا سیم نداره که قطع و وصل بشه، به ذهنته که باید جمع و جورش کنی.

    @پیچک جان
  • پیـــچـ ـک
  • اینایی که شما میفرمایید معمولا همش برای بعد از چهار سالگیه. قبل از اون، باید آرامش روانی بچه اولویت باشه. شاید یه بچه ای بتونه درک کنه و متوجه بشه که با همون خوراکی و اسباب بازی راضی بشه. ولی مثلا بچه ای که تازه از شیر گرفتنش، بیارن هیئت به صدای گریه های دیگران و تاریکی بچه بترسه، بعدشم جیغ بزنه و بقیه ناراحت بشن. این بچه نیاز به آرامش داره. حالا مادرش هیئت نمیومد چیزی نمیشد.
    من خودم وقتی با این صحنه مواجه شدم، طرف بچه رو گرفتم. به بقیه هم گفتم مگه شما گریه نکردید و ناله نزدید؛ خب این بچه هم داره همین کار رو میکنه. گریه شما مستحبه، گریه این بچه مزاحمته؟! 
    ولی واقعیت اینه که اون بچه داشت اذیت میشد که گریه میکرد. وقتی هم بزرگ بشه خاطره ای براش تمیمونه. فقط یه احساس منفی نسبت به هیئت و جای تاریک و خانومای چادری براش میمونه. و اصلا هم نمیدونه منشأ این حس منفی چیه.
    این پست شما برای بچه چهار ساله به بالاست. این مهمه. چون چیزی که برای یه سنی خوبه و تربیت کننده، برای سن کمتر ممکنه مخرب باشه. 

    در ضمن، خونه نشین شدن اگر موقت باشه، چه ایرادی داره؟ درسته که باید برای فعالیت های اجتماعی مادرا زیرساخت لازم تهیه بشه و بهش فکر بشه. ولی اگر آدم برای سلامت و تربیت درست عزیزش، یه مدت موقت خونه نشین بشه، کار زیادی نکرده.

    واقعا هیچ جا آرامش خونه رو برای بچه دو سه ساله نداره. این بچه ها واقعا باید توی یه محیط همگن و آروم باشن تا صدمه نبینن. تلویزیون نباید ببینن. گریه زاری شدید نباید ببینن. سرشون نباید داد زد....

    استاااد؟!!😀😀😀 بیخیاااللل😄


    پاسخ:
    اره راست میگی
    حرفت قابل تامله
    بچه ی زیر سه سال جدا اذیت میشه...
    من دقتم روی بچه های بزرگتر بود

    زیرساخت های حضور اجتماعی مادران هم که خوب اومدی
  • خانم چادری
  • چه خوب توضیح دادی دغدغه این روزهای منو
    🌷🌷
    پاسخ:
    :)
  • آشنای بی نشان
  • شما مشقتونو نوشتید؟:)
    پاسخ:
    سلام علیکم
    بله
    سلام مومن. جزاکم الله خیرا


    طاعاتتون قبول


    عرض کنم که همه باید کمک کنند که از مراسم همه به نحو احسنت استفاده کنند....تو هیئت ما، به بچه ها، از این ستاره برچسبی ها می چسبونند...و یهو می بینی کل صورت بچه هه ستاره بارونه(لبخند)...و البته به شوق ستاره گرفتن، آرومند....

    یکی از اقوام ما تعریف می کرد که تو محرم، رفته بوده هیئت...یه شب با یه خانم دیگه میره که بچه اون خانم هم با بچه ایشون هم سن بودند...دو تا فسقلی...
    بعد بچه ایشون به اون بچه هه داشته تجربیاتش! را می گفته که "ببین، وسط کار اگه چراغها را خاموش کردند، نترسی ها!! یه کم گریه می کنند بعد دوباره چراغها روشن میشه...همین"(لبخند)



    عاقبتتون به خیر به حق حضرت ابوتراب
    یا علی
    پاسخ:
    سلام عزیز

    چه خوب

    چه بامزههه بوده اون فسقلی، اخیی

    همیشه مسجدهای شلوغ و پر از جوون و بچه، برام مایه غبطه و خوشحالی ان

    مولا علی یارت خواهر

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">