و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

بسم رب الزهراء

سلام...

شاعر میگه:
من اگر برخیزم،تو اگر برخیزی،همه برمی خیزند
من اگر بنشینم تو اگر بنشینی،چه کسی برخیزد؟

**
اینجا سعی میکنم چیزی بنویسم که برای دیگران مفیده، از روزنوشت ها تا خاطرات و دغدغه ها... گاهی هم برای گفتگو و یا به نتیجه رسیدن، مطلبی رو منتشر میکنم.
اگر براتون مفیده بمونید و بخونید.
باعث افتخاره بنده است که محبان حضرت مهدی(عج) اینجا تردد می کنند.
*
همه ی نظرات برام ارزشمندند و دوست دارم با دقت بخونم و جواب بدم،اگر گاهی نشد یا با تاخیر بود، ببخشید.

بایگانی

برداشت آزاد

پنجشنبه, ۱ آذر ۱۳۹۷، ۱۲:۰۷ ق.ظ

همیشه خیلی انتقاد داشت
به بالا تا پایین مجموعه
و یک عالمه ایده برای اجرا
امسال، با اصرار خودش
گذاشتنش مسئول فرهنگی.

هنوز دو ماه نشده
پدر هممون رو درآورده:)
انتقاداتی که می‌گفت الان به خودش میگن
و هفته پیش انقدر خسته شده بود از حجم کاری و می‌گفت نمیتونم هم ایده بدم هم اجرا کنم هم هماهنگ شم با بقیه هم...
میخوام مسئولیتمو تحویل بدم.
*
هیچی
همین
متن گویاست.

  • .. مَروه ..

یادداشت_های_تشکیلاتی

نظرات  (۹)

  • مرتضی نظری
  • سلام
    خب یک سری از افراد باید در مرحله ایده قرار بگیرند و توانایی اجرایی ندارند... یکسری هم برعکسش... اما انتقادات باید بجا و وارد باشه..

    این همونی که اون موقع گفتی ؟؟؟
    پاسخ:
    خیر
    متاسفانه
    ما هم یه بار پیش یکی از علمای معروف از این کارا کردیم :)))
    بنده خدا نشسته بود هی کتاب می نوشت و تئوری می داد واسه انقلاب اسلامی. گفتیم حاج آقا حرفاتون متین؛ کتاباتونم عالی. ولی خداوکیل یه دیقه حجره رو بی خیال شین بیاین شیش ماه شهردارِ یکی از مناطق بشین تا بعدش با همدیگه یه کتاب درباره ی تمدن اسلامی بنویسیم :))))
    والا... حرف و نقدو همه بلدن بگن. اون روزا که بهتون می گفتم درباره ی رئیس جمهور فعلی نظر خاصی ندارم و الان وقت عمله، یه بخشیش از همین موضوع نشأت می گرفت. ما هر چی می تونیم باید با عمل محکم و مؤثرمون دیگرانو نقد کنیم. اصلا نهی از منکر عملی مقدم بر زبانیه.

    + الان یه سری از رفقای طلبه بلند شدن اومدن یه شرکت فنی مهندسی زدن؛ دارن به غلط کردن میفتن. چند ماهه حقوق بچه هاشونو نتونستن بدن. گفتم آهان... حالا که فهمیدین دنیا دست کیه و حسابی ضرر دادین، برگردین حوزه و روی منبراتون حرفای سنجیده تر بزنین. وگرنه خواهرزاده ی پنج ساله ی منم بلده ده شب منبر بره و بگه جوان مومن انقلابی باید پول تولید کنه و بی عرضه نباشه و پولدار باشه و کارمندی نکنه و از این صوبتا ;)


    ++ سلام
    اعیادتون مبارک :)
    پاسخ:
    علیکم السلام

    دقیقا یکی از چیزهایی که اخیرا خیلی مورد توجهم قرار گرفته همینه که اول خودم رو بگذارم جای مخاطب و بعد ببینم اگه خودم بودم چیکار می‌کردم.
    دوم اینکه اگر قراره نقد کنم از موضع دلسوزی باشه
    این مستلزم اینه که محبتی از مخاطب در دلم باشه
    به عنوان یک انسان
    یک مخلوق خدا
    یک شیعه (ولو به اسم)
    و خب قضاوتی که اصلا نمی‌شه داشت
    و خیلی از نقدهامون بهتر و محرک تر و اسلامی تر میشه.
    *
    تا در بطن مردم و جامعه نباشی، تا در نگاه مخاطب قرار نگیری، حرف فایده نداره...
    اون سالی که معلم شدم چقدر بیشتر حرف معلم ها و استادهامون رو فهمیدم چقدر یه جاهایی بهشون حق دادم و البته نکات ریزی هم می‌دیدم که میفهمیدم معلم داره خطا می‌کنه ولی دیگرانی که آشنا نبودن تسلیم حق به جانبی معلم میشدن.
    وقتی خودت وارد گود میشی، می‌بینی انقدرری آسیب هست، انقدری نکات منفی رفتارهات بزرگ میشه و بسط پیدا میکنه، انقدری هماهنگ شدن با ده تا موضوع برات سخت میشه، که به راحتی نتونی به تمام ایده هات بها بدی...
    اونوقته که خیلی چیزا برات روشن میشه.
    *
    خداوند ما رو در بندگی کردن و مومن بودن مدد کنه خودش. و فهم ما رو عمیق کنه ان شاالله

    اعیاد بر شما هم مبارک باشه

    سخت نگیر بزرگوار. کلا سخت نگیر :)
    از اوضاعی که توش قرار گرفتین لذت ببرین. 
    حتی اگه زیرِ دست شکنجه‌گر موساد در حال شکنجه شدن روحی و جسمی هستین، از شکنجه‌تون لذت ببرین و کِیف کنین. 
    این همه فکر و ذکر و غصه نداره که... دو روز اومدیم تو دنیا که یاد خدا و رسول و امیرالمؤمنین باشیم. بعدشم ایشالا بمیریم و بریم تو بغلشون تاااا ابد. این فکر و ذکرای اضافی چیه دیگه؟ ولش کن بابا... بی‌خیال... :)
    پاسخ:
    سلام

    دو روز اومدیم تو دنیا که....
    *
    اینکه میگن یاد مرگ نشاط آوره همینه
    باعث میشه دلخوری های سطحی زود رفع بشن
    اثر نگذارن...
    *
    ممنون بابت نظر
    *
    اون شکنجه هم که گفتید، شهید سیدعلی اکبر ابوترابی اومدن تو ذهنم
    جا داره احوال شون رو بخونم...زندگی شون رو...و بهشون فکر کنم...

    سلام و رحمت
    خواهش می کنم. جیزی نگفتم که تشکر کردین :)


    شهید بهشتی جایی فرمودن که "عالِم متعهد و مسئول، اگر تکلیف شد، نه از پذیرش مسئولیت ریاست سر باز مى زند و مقدس بازی و مقدس مآبی در مى آورد و نه به دنبال ریاست مى دود و دوز و کلک مى چیند."

    ماجراهای ما، ماجرای "خذها بقوة" شده.
    یه مسئولیته که می دن به آدم. آدم اگه حس کرد بهتر از اون کسی واسه مسئولیت نیست، با توکل بر خدا مسئولیتو می گیره و محکم می ره جلو. هر موقع هم احساس کنه کسی هست که بهتر اونه (اگه شرایط به هم نریزه) آروم آروم و از راه درستش می کشه کنار تا اون نفرِ بهتر بیاد تو میدون.

    اگرم کسی بهترش نبود که دیگه تلاششو می کنه تا بهترین آشی که بلده رو بپزه. حالا ممکنه گاهی شور بشه، گاهی آبکی بشه، گاهی هم از دستمون در می ره و به لطف خدا خوشمزه می شه.
    همیشه ی خدا هم چند نفر پیدا می شن که از آشِ آدم یا حتی خودِ آدم بدشون میاد. خب به بهشت که بدشون میاد (رییس جمهور به منتقدینش که محب حضرت علی بودن گفت به جهنم؛ ما از بی ادبان ادب آموختیم. اینه که واسه محبین امیرالمومنین می گیم به بهشت که بدشون میاد :))) ) 
    فدای سر امام زمان که بدشون میاد. گناه ما چیه؟ چرا این همه روح و جسم خودمونو مریض می کنیم؟ بی خیال بابا... اومدیم خوش باشیم چار روز زیر سایه ی خانوم فاطمه ی زهرا (س). هی این آدمای دور و برمون یه کاری می کنن که یادمون بره چقدر زیر این سایه خوش و خرّم ایم. هی می شینیم الکی الکی غم و غصه می خوریم. ولمون کنین عامو :))))
    پاسخ:
    علیکم السلام و رحمت...

    مقدس مآبی... :)

    فدای سر امام زمان که بدشون میاد.

    یادمون میره زیر سایه ی خانوم فاطمه ی زهرا....س چقدر میشه آرام بود، شاد بود..
    زیر سایه ی خانوم فاطمه ی زهرا...س


    اصلا من چرا دارم از خودم و شهید بهشتی (ره) چرت و پرت به هم می بافم؟ اجازه بدین بریم سراغ قرآن. ولی همین اولش شرط می کنم که اول برین وضو بگیرین و یه قرآن بیارین. بعدش اینایی که به حول و قوه ی الهی می نویسم رو بخونید. مبادا اکتفا کنین به آیاتی که بنده به لطف خدا اینجا می نویسم ها... خودتون قرآن بگیرین دستتون که قلبتون وا بشه و کیف کنین انشالا.
    پاسخ:
    پس سه تا نظر بعدی رو حتما با قرآن میخونم...

    بسم الله...
    شما می دونستید خدای متعال امر کرده که شاد باشیم؟ :) قشنگ یه فعل امر قاطع آورده. از اون جاهاییه که ما دعوت شدیم به این که شادِ شادِ شاد باشیم... وگرنه یه جاهایی اصلا خدا زده تو سر خوشحالیای الکی و به شدت نهی ش فرموده.


    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
    بسم الله الرحمن الرحیم

    مشرف بشید محضر شریفه ی ۵۸ سوره ی مبارکه ی یونس:
    قل: بفضل الله و برحمته؛ فبذلک فلیفرحوا.
    باید به فضل خدا و به رحمتش دلخوش باشین. خیلی خوش باشین. نه که خیلی خوش باشین؛ "باید" خوش باشین.

    حالا فضل الله و رحمت چیه که باید دلمونو بهش خوش کنیم؟

    سوره ی جمعه؛ آیه 2 و 3 رو بخونین.
    هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین.
    و آخرین منهم لمّا یلحقوا بهم. و هو العزیز الحکیم

    شاهد ما اول آیه ی چهارمه:
    ذلک فضل الله.
    همه ی اینایی که گفتیم تعریف فضل خداست.
    پس حالا معنی فضل خدا چی شد که بهش دل خوش کنیم؟ قل "بفضل الله ... فلیفرحوا" یعنی "به بعثت محمد (ص)" فلیفرحوا. "به تلاوت آیات محمد (ص)" فلیفرحوا. به "تزکیه ی محمد (ص)" فلیفرحوا. "به تعلیم کتاب و حکمت محمد (ص)" فلیفرحوا.

    صلوات بفرستین بر جمال این محمد و آل مطهرشون :)




    حالا رحمت چیه که عطف شده به فضل خدا؟
    امام صادق (ع) ذیل آیه ی "قل بفضل الله و برحمته؛ فبذلک فلیفرحوا" فرمودن:
    برحمته یعنی بولایة علی بن ابیطالب (ع).

    شاهد قرآنی هم داریم؟ بله. به لطف خدا توی قرآن هم هست. کجاش؟ 
    سوره ی شوری؛ آیه هشتم. می شه صفحه ۴۸۳ قرآن های رایج.
    و لو شآء الله لجعلهم امة واحدة؛
    شاهد ما اینجاس:
    و لکن یدخل من یشآء فی "رحمته"
    خب حالا از کجاش می شه فهمید که رحمت همون ولایت امام امیرالمومنینه؟
    ادامه ی آیه میاد ضدش رو می گه:
    و الظالمون ما لهم من ولیّ.
    عجب!
    داره می گه خدا هر کی رو بخواد داخل رحمت خودش می کنه. بعد یهویی می گه ولی برای ظالمین هیچ ولیّ و نصیری نیست. عوض اینکه بگه براشون هیچ رحمتی نیست؛ می گه براشون هیچ ولیّ ای نیست. از این جای قرآن به ادعای مفسرین بزرگوار قرآن معلوم می شه که "رحمت" قرینه ی "ولیّ" هست. و این آیه در تطابق با فرمایش امام صادقه که فرمودن مراد از "برحمته ... فلیفرحوا" یعنی بولایة علی بن ابیطالب (ع)

    بازم صلوات بفرستین بر جمال محمد (ص) و اهلبیت مطهرشون :)





    حالا بیاین محضر شریفه ی ۲۳ از مبارکه ی حدید تا با هم ببینیم:
    لکی لاتأسوا علی ما فاتکم و لاتفرحوا بما آتاکم.
    آقا! بمطلقِ چیزی که از دست دادین، هیچ غصه ای نداره.
    مطلقِ چیزی هم که بدست میارین هیچ خوشحالی ای نداره...
    چرا غم و شادی نداره؟
    چونکه الله لایحب کل مختال فخور.
    خدا مختال فخور رو دوست نداره.
    مختال دیگه کیه؟ شما عربیتون از من بهتره. گمانم مُختَیَل بوده که شده مختال. درسته؟ ریشه ش از خیاله دیگه. 
    الکی به این چیزا شاد نشین و ازشونم ناراحت نشین. چرا؟ چون همه ی اینا خیاله. توهمه. چرته. خدا دوست نداره خیالبافی کنیم. خوشش نمیاد به خیالاتمون خوش باشیم. ناراحت می شه که بخاطر خیالاتون ناراحت باشیم.
    پس خدا چی میخواد ازمون؟
    خدا ازمون می خواد دلمون به حقیقت شادِ شادِ شاد باشه؛ نه به خیالات. حقیقت چیه؟ حقیقت، نبوت محمد (ص) است و ولایت علی (ع). باقی دیگه همه ش خیالاته.
    قل: بفضل الله و برحمته؛ فبذلک فلیفرحوا.

    بازم صلوات بفرستین :)
    پاسخ:
    دیروز با همون شرایط وضو و قرآن در دست این نظر و نظر بعدی رو تا نیمه با دقت مطالعه کردم و وارد چرخه ی فکرم شده.
    اما هنوز فرصت نشده بیام بنویسم.
    زبونم لال بشه که از نبی (ص) و ولی (ع) بگم ولی از مادرمون حضرت والا، اطهر علیا، صدیقه ی کبری، فاطمه ی زهرا (س) نگم.

    مشرف بشین آیه ی ۳۴ از سوره ی فاطر.
    در روایته که این آیه ی حضرت صدیقه ی شهیده ست. وقتی مادرمون وارد بهشت می شن به خدای متعال عرض می کنن که الحمدلله الذی أذهب عنّا الحَزَن.
    خدا همه ی حزن حضرت زهرا (س) رو در اون روز از بین می بره و مادرمون هم شاد می شن. و این فرحة مادرمون صدیقه ی طاهره (س) هم فضل خداست. بالاترشو نگاه کنید. آخر آیه ی ۳۲: منهم سابق بالخیرات باذن الله؛ ذلک هو الفضل الکبیر. جنات عدن... تا متصل می شه به همین آیه ی ۳۴.

    جمال حضرت صدیقه ی طاهره (س) هم صلوات بفرستین :)



    حالا بیاین صفحه ی ۴۸۵ تا مطلب رو تمام و کمال کنیم به لطف خدای متعال. در آیه ی ۲۲ سوره ی شوری می فرمان:
    والذین آمنوا و عملوا الصالحات فی روضات الجنات. لهم ما یشآءون عند ربهم. ذلک هو الفضل الکبیر.
    بفرمایید. اینم فضل کبیر خدای متعال.
    تموم نشده ها. بالای صفحه ی بعدی رو هم ببینید.
    از انتهای آیه ی ۲۲ می خونم و می چسبونمش به آیه ی ۲۳:
    ذلک هو الفضل الکبیر؛ ذلک الذی یبشر الله عباده الذین آمنوا و عملوا الصالحات. قل لا اسألکم علیه أجرا الا الموة فی القربی...
    این فضل کبیر خدا رو می بینین؟ این بشارتیه که خدا به عبادش که اهل ایمان و عمل صالح ان داده. این مودت فی القربی است که خدا عطا کرده.
    قل بفضل الله... فلیفرحوا!

    شما رو به خدا می بینین؟ این قرآنه ها... کتاب خداست. ببین چقدر قشنگ و متقن حرف می زنه.

    حالا تازه آخر همین آیه رو نگاه کنین:
    ان الله غفور شکور.
    این صفحه دستتون باشه. برگردین آیه ی حضرت زهرا (س). ۳۴ سوره ی فاطر: الحمدلله الذی اذهب عنا الحزن. ان ربنا لغفور شکور.

    دیدین چی شد؟ کسایی که مودت فی القربی دارن، کسایی که ارادت دارن به محمد و آل محمد، کسایی که دشمن ان با دشمنای خانوم فاطمه ی زهرا (س)، اینا انطباق دارن با اون چیزی که درباره ی مادرمونه. خدا با همون صفاتی که حضرت زهرای اطهر (س) در بهشت می بینن، با عبادی که مودت ایشونو دارن هم برخورد می کنه. خداوند برای خانوم فاطمه ی زهرا (س) و  عباد اهل مودت با صفت غفورِ شکور تجلی می کنه. چی می خوایم مگه جز هم سنخ و هم جنس شن با مادر عالَم؟


    صلوات بفرستین :)
    نگذارید ذره ای گرد و غبار اطرافیانتون شما رو بگیره. حالا فلانی بهم اینو گفت و بهمانی بهم اونو گفت و این یکی این وصله رو بهم چسبوند و اون یکی این تهمتو نثارم کرد... اینا . گنده تر از اینا رو همه شو بریزین بره پی کارش.
    سی، چهل، پنجاه، شصت سال اومدیم توی دنیا که با محبت و مودت این خانواده کیف کنیم. غم و غصه ی ما فقط غم و غصه ی اهلبیته. غم ما فقط غم کربلاست. مابقیش دیگه کشکه. اصن هیچ ارزشی نداره بخوایم درباره ش فکر کنیم. چه برسه به این که بخوایم غصه شو بخوریم.

    برین دیگه برای همیشه، انشالا تا آخر عمرتون یه نفس راااحت بکشین و آروم باشین :)
    آروم باشین.
    شاد باشین.
    فلیفرحوا! :)


    + سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
    عشق محمد بس است و آل محمد


    یاعلی :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">