و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

بسم رب الزهراء

سلام...

شاعر میگه:
من اگر برخیزم،تو اگر برخیزی،همه برمی خیزند
من اگر بنشینم تو اگر بنشینی،چه کسی برخیزد؟

**
اینجا سعی میکنم چیزی بنویسم که برای دیگران مفیده، از روزنوشت ها تا خاطرات و دغدغه ها... گاهی هم برای گفتگو و یا به نتیجه رسیدن، مطلبی رو منتشر میکنم.
اگر براتون مفیده بمونید و بخونید.
باعث افتخاره بنده است که محبان حضرت مهدی(عج) اینجا تردد می کنند.
*
همه ی نظرات برام ارزشمندند و دوست دارم با دقت بخونم و جواب بدم،اگر گاهی نشد یا با تاخیر بود، ببخشید.

بایگانی

شب ها به ذهنم میرسد...

جمعه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۷، ۰۹:۰۸ ب.ظ

حضرت زینب س
برای اینکه امامش یه وقت شرمنده نشه
اصلا برای دیدن پیکر پسرهاش نرفت
شهید داده بود
داغدار بود
ماادر بود
اما نمی‌خواست امامش رو بخاطر این قربانی ها شرمنده ببینه...

میدونست که امام نمی‌خواد موالی هاش اذیت بشن
امام نمی‌خواد رنج تو رو ببینه...

مروه
اگه یه وقت کاری کردی
بخاطر امامت رنجی دیدی
مبادا به رو بیاری ها
امام شرمنده میشه ها....

یاد بگیر مثل حضرت زینب اصلا به روی خودت هم نیاری
رنج های امامت رو ببین
ببین اصلا عددیه کار تو پیش مصیبت های اهل بیت؟؟
*
حالا حالاها مدیونیم به خاندان اهل بیت
*
خداوندا معرفت و مرام ما رو هر لحظه بیشتر بفرما

#شب_طفلان_حضرت_زینب (س)

یک شب مطالبم عقبه
دوست داشتم بتونم وبلاگم رو هیئت کنم این ده شب، اما به قدر وسع مینویسم،انقدر حرف از دل کربلا درمیاد،انقدر این دریا عمیقه، هر بار نگاه میکنی یه چیز جدید میفهمی... امام حسینی بشیم و بمونیم و همین امام حسینی بمیریم ان شاالله...


  • .. مَروه ..

نظرات  (۱۰)

این شب ها فقط توی ذهنم مرور میشه
"کی شود حر شوم و توبه مردانه کنم"
سلام
دردت رو به امامت بگو...
زینب کبری سلام الله علیها با همون نیومدن دردش رو گفت: کاش بیشتر پسر داشتم تا در راهت بدم حسین جانم...شرمنده م!!
پاسخ:
سلام
بله ما ظرفیت مون در این حد نیست که نگیم
نگیم منفجر میشیم
ولی خب من داشتم نقطه اوج رو برای خودم تشریح میکردم که یه پله برم بالا از جایی که هستم...
مثلا اینکه:
اگه کاری برای امامم میکنم پیش کسی بیان نکنم
*
حرف های اون روزت خیلی به دردم خورد
این شبها از ته دل دعات می‌کردم
واقعا نیازم همون خلوته بود
البته در حال تمرینم همچنان
  • صـــا لــحـــه
  • چقدر به حال و هوای لحظه های خودم توی هیات نزدیکه این حرفا! :|
    پاسخ:
    چه خوب...
    اینها رو هم میتونم در قالب اون چالش تون جا بدم
    دوست دارم دیگه اندفعه تو چالش تون شرکت کنم
    ان شاالله که بشه
    کدوم حرفا؟چیا بهت گفته بودم؟
    پاسخ:
    پشت تلفن.
    *
    ببین طی نوشتن متن،من قصدم این بوده خودم رو بزرگ کنم
    و رنج هام رو در مقایسه با رنج های حضرت زینب بیارم
    که کوچیک و کم بودنش به چشمم بیاد
    فکر میکنم این یه امر تربیتی خیلی مهمه که امام رضا هم در اون حدیث معروف شون اشاره کردن: «یابن الشبیب ان کنت باکیا لشیء فابک للحسین...ع»
    همین یه جمله چقدر حرف چقدر رشد چقدر ظرفیت سازی تو دلشه....

    اصلا خداروشکررر امام حسین داریم.
    *
    حرفهات رو احتمالا میارم تو متن هام
    الان که وارد زندگی ام شدن
    حالا مستقیم یا غیرمستقیم
    تعمیم این نکته زیبا به خودمان خیلی خوب بود
    من که فقط بلدم درد دل کنم و توضیح دهم که چه رنج هایی کشیده ام برای تان!! 
    حالم گریه دار است... 
    پاسخ:
    این گفتنه هم بد نیست
    به هر حال ما گاهی لازم داریم ناز کنیم برای امام
    اون توجه و محبت امام رو میخوایم بشنویم با این کار
    و واقعا هم ترمیم میکنند رنج هایی که کشیدی رو

    من البته حس خودم رو عرض میکنم.
    ولی دور از انصافه طلبکار بشیم...
    فکر کردن به زحماتی که اهل بیت برامون کشیدن بزرگ مون میکنه، رنج هامون کم به چشم میاد،تحملش راحت تره.

    نفرمایید سیده جان
    من درس پس میدم
    یادم نیست چیا بهت گفتم. بعدش آخه خوابیدم...یادته که وسط خواب و بیداری بودم...خخخخ
    فقط یادمه تلفن زدی.خخخخ به خدا کلا حرفام یادم رفته.خخخخخخ

    اینقدر من حکیم بودم خودم نمیدونستم؟!😀😀
    پاسخ:
    بله یادمه:)

    روزی من بود وسط اون خواب و بیداری شما به دستم رسید...

    چه تلنگر خوبی بود...
    پاسخ:
    ممنونم
    دعامون کنید لطفا
    واقعا چیا بهت گفتم؟ بگو تا از دریای معرفت خودم سود ببرم...😀😜
    پاسخ:
    حالا به فکر سقف هم باش:)

    همون درباره خلوت بود
    اینکه تو به خلوت با خودت نیاز داری الان
    سایر نیازها که فکر میکنی هست ریشه اش در همون خلا ارتباط با خودته
    نگاه دیگر این است که زینب کبری بیرون نیامدند به این معنا که این اصلا چیزی نبود... اتفاقی نیفتاده...

    ما هم ـ بلا تشبیه به آن حضرت ـ اگر توفیق بیابیم و رنجی در راه حق بکشیم، باید بدانیم و باور کنیم که آن قدر در این دستگاه عظیم، کوچکیم که تقریبا چیزی نشده. مالی و ما خطری...
    پاسخ:
    درست میفرمایید...


    هااا! اینو که از کس دیگه نقل قول کردم...همچین گفتی گفتم چه قدر فرهیخته شدم نمیدونستم.😁😁

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">