سخنی با شما
دوشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۱:۰۹ ق.ظ
وقتی میام اینجا میبینم کار هست،یا حرف نگفته یا نظر پاسخ نداده، احساس سنگینی میکنم.
اما واقعا انگار آدم گاهی فرصت نمیکنه...
یعنی فکر نمیکردم این روزا انقدر روی روال ثابت پیش بره و همین روال همه ی زمانم رو پر کنه...
یعنی یه جوری عادت به این روند کردم و مشغول شدم انگار دیگه جا نداره برنامه ای رو توش بگنجونم...
شاید بهتر باشه یه روز خاص،یا یه ساعت خاص برای اینجا تعریف کنم.
و شاید تا اتمام این ترم،نتونم خوب برای وبلاگ وقت بذارم.
اگر نظرات پاسخ داده نشد یا دیر تایید شد یا نبودم،ببخشید خلاصه.
*
میتونم تصور کنم وقتی بزرگترها میگن شماها وقت دارید فلان کار هم انجام بدید یعنی چی.
وقتی سال اول دوم دانشجویی رو نگاه میکنم میبینم درسته شلوغ بوده اما بازم وقت داشتم برای یه سری کارها اما نکردم...
حتما بعدا هم برگردم به الانم نگاه کنم میبینم وقت داشتم...
برنامه ریزی....
چه خوب چیزیه این مهارت...
هم خودشناسی میاره هم آدم رشد میکنه و هم به ابعاد مختلف زندگی اش میرسه،
و خیلی لذت بخشه...یعنی هر کس رو دیدم از کم فرصتی نالیده غالبا بخاطر عدم وجود نظم و برنامه ریزی بوده
مقصد من الان کجاست؟
هدف هام برای رسیدن به اون مقصد چیه؟
چی تو زندگیم زایده؟ چی کمه؟
باید بفهمم اینها رو.
*
میخوام یه حرفی بزنم خودم رو سبک کنم
فرض کنیم هر مطلبی اینجا گذاشته میشه آخرین مطلب وبلاگه...
و هیچی بعدش معلوم نیست. حتی تایید نظرات...
یه مدت باید برم با خودم صحبت کنم.
- ۹۷/۰۲/۱۰