و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

آمدنش را قریب می بینیم...

و نراهُ قریبا

بسم رب الزهراء

سلام...

شاعر میگه:
من اگر برخیزم،تو اگر برخیزی،همه برمی خیزند
من اگر بنشینم تو اگر بنشینی،چه کسی برخیزد؟

**
اینجا سعی میکنم چیزی بنویسم که برای دیگران مفیده، از روزنوشت ها تا خاطرات و دغدغه ها... گاهی هم برای گفتگو و یا به نتیجه رسیدن، مطلبی رو منتشر میکنم.
اگر براتون مفیده بمونید و بخونید.
باعث افتخاره بنده است که محبان حضرت مهدی(عج) اینجا تردد می کنند.
*
همه ی نظرات برام ارزشمندند و دوست دارم با دقت بخونم و جواب بدم،اگر گاهی نشد یا با تاخیر بود، ببخشید.

بایگانی

راه های کسب علم/امام علی(ع)

سه شنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۳۰ ب.ظ

امام علی علیه السلام فرمود:

علم فقط با 5 چیز حاصل می شود:

1.پرسش زیاد

2.اشتغال و مطالعه زیاد

3.پالایش و پاکسازی کارها

4.خدمت و تواضع نسبت به اساتید و عالمان

5.استعانت از خداوند صاحب جلال

  • .. مَروه ..

نظرات  (۱۰)

آرامش یک پنجه ایست که5 پایه دارد
علم .رضایت. قناعت .کفایت .خوشبختی
تو پایه ی اول موندیم
چجوری میخواهیم خودمون زندگیمونو بسازیم
مگراینکه حضرت حق خودش کمکون کنه
پاسخ:
سلام.
رضایت و قناعت که پیرو هم هستن..کفایتی ک مدنظر شماست چیه؟
خوشبختی هم از 4 تای اول بوجود میاد به گمانم.


باسلام
توضیح اول اینکه کمال علم قناعته کمال قناعت کفایته کمال کفایت رضایته کمال رضایت خوشبختیه و اکسیر این ها آرامش
توضیح دوم اینکه هر کدوم از این ها بنا ب تقسیم فلاسفه علت فاعلی بوده و رابطه ی علت و معلولی دارند
خب ممکنه یک نفر بگه من علم ندارم اما قناعت دارم خیر دوست عزیز شما ب حدی ک قناعت داری علم هم داری.پس اگر میگی علم ندارم اما قناعت دارم دومطلب مورد بحثه
به علمت واقف نیستی
ویا به کمال قناعت نرسیدی
سوال بعدی آیا میشه جهشی به آرامش رسید؟
خیر روح انسان مرحله به مرحله آفریده شده مرحله به مرحله به تکامل میرسه و مرحله به مرحله متوفی میشه و به قیامت میرسه
این مراحل لازمه ی خلقت بشری هستن و ترتیب دارند
نمیشه گذرکرد بدون بدست آوردنش
مگراینکه شما بخواهید چند مرحله رو باهم طی کنید
که اینجا عنایت باری تعالی یعنی احاطه ی قدرت الهی لازمه
هرکس این امر رواز خدامیخواد منتظر امتحان باشه و به اندازه ای قلب و روحشو صفا بده ک عنایت باری تعالی شامل حالش باشه ک اینجا بهش میگن ظرفیت
هر ک دراین درگه مقرب تراست جام بلا...
علم لدنی هم داریم منتها ظرفیت صاحبان اون علم اندازه ی من ناچیز نبود
این حرف ها منبع داره
شما میتونید سخنرانی هایی ک محوریت آفرینش عرفان و علت آفرینش هستش رو برید گوش کنید پای بحث بنشینید به همین عرایض بنده ب طورمستند میرسید
پاسخ:
علیکم السلام
خب،اول بگم خیلی خیلی ممنون که بحث رو باز کردید.
و سوال:یعنی چی هر کدوم از اینها علت فاعلی هستند؟!
......
علم لدنی کجا و من کجا؟{لبخند}
من قبول دارم الفاظی ک استفاده کردم به نویی درتقسیم تصورات نوع بوده و کلی هستند
توفیق باشه آرام آرام توضیح میدم
عنوان کردن وتوضیح دادن اونها جز یک روخوانی ساده فایده نداره
تادردی احساس نشه لازم ب درمانش نیست
اگر سوالی از مقدمه ای ک عرض کردم بود بفرمایید
نبود از عنوان دوم یعنی قناعت شروع می کنیم
تعریف علم در نظر عام صحیح تر ازاونای دیگست و راه رسیدن بهشو شما زحمت کشیدید از بیان حضرت علی آوردید
پاسخ:
تا دردی احساس نشه لازم به درمانش نیست؟یعنی چه؟
شما ابتدا یه آیه الکرسی برای خودتون بخونید که میخواید برای من توضیح بدید و بعد ان شاء الله شروع میکنیم.

آیه الکرسی رو ک میخونیم ولی شما برای خودتون بخونید که می خواهید جوابهای ناقص منو درک کنید
علت فاعلی
یعنی رابطه ی  مامان های گرامی و پخت غذا
یعنی رابطه ی خیاط و لباس
یعنی رابطه ی خدا و هستی
یعنی رابطه ی خدا و انسان
اول مثال بعدا کلام
پس فهمیدیم بین علت و اون چیزی ک علت رو بوجود میاره یعنی معلول رابطه ی خلق کردن تولید کردن یا عنوان مناسب ترش وجوددهندگیه
حالا من چرامیگم بین اون 5 تا رابطه ی وجوددهندگیه
چون تا خیاط نباشه پارچه نمیشه لباس
تا مامان نباشه یا حالاهر آشپزی لوبیا و سبزی گوشت خود ب خود نمیشه قرمه سبزی
تا خدایی نباشه هستی کلا بوجود نمیاد جزوی از هستی هم ماهستیم
یعنی هرکدوم از اون ها نسبت ب عنوان قبلیش همین روابط رو دارند
تا یکی بدست نیاد دیگری خلق نمیشه .اولی برای دومی ماده و دومی برای اولی صورته
من وقتی عناوینو بنا ب اسناد باز کردم براتون درک این مطلب روشن میشه ک چرا علت فاعلی

پاسخ:
شما رابطه ی اون 5 تا با هم رو عرض کردید،بنده فکر کردم رابطه انسان و این ویژگی ها رو میگید.
خب..درک شد تا اینجا
تلاش رو هم گذاشتن برای من و شما ک علم لدنی کجا و ما کجا
شاید بشیم و بدست بیاریم
یا علم لدنی رو یا یکی یکی مراحلو
واین حاصل نمیشه جز فکر
فکر هو الحرکه من المبادی الی المراد
منظورم از فکر این نیست ک بشینیم تا خودش ظهور کنه
دردمندی .میخوای بیاد
بلندشو از داشته هات بسوی خواستت برو
هیچی کف دستت نیست؟
تلاش کن توکل کن بدستش میاری
بالاخره ما آدم نباشیم انسان که هستیم ک یکذره پررویی رو هم ک چاشنیش کنیم خدا خودش فیضشو میرسونه
بالاخره یا بشین زیاد فکر نکن برا مغزت خوب نیست درد می گیره همون زندگی عادیتو بکن شکر خدا
یافکرت سبزه به ثمر برسونش
دوست گرامی خطاب اول شخص رو که قراردادم منظورم نفس خودم در درجه ی اول بود فقط نوشتمش بقیه هم استفاده کنند
پاسخ:
جنس صحبتتون رو دوست دارم...اثر گذاره..
این جمله ی فکر هو الحرکه من المبادی الی المراد از چه کسیه؟؟
خیلی نابه! اما اولین باره می شنوم. (گرچه بنده دایره ی شنیده هام خیلی محدوده،جسارت به شما نشه که بگید به بیانات شما اعتماد ندارم)

میخوام بپرسم به ثمر رسوندن فکر یعنی چی،و سوال تکراری اینکه: وظیفه ی ما چیه، اما خب یه نتیجه ی مهمی هست که میگه: وظایف هر آدم با دیگری فرق داره،و تنها کسانی که میتونن بفهمن وظیفه ی تو چیه، خودتی و کسی که بر تو ولایت و اشراف کامل داره.(اولیاء الله)

همین خطاب اول شخص از ویژگی های سخنرانی خوبه
الان ب شما میگم یک میلیاردپول بهت رسیده منتها باید یک کاری انجام بدی تا بهت 
بدیمش
یک جا دیگه هم شما روزنامه دستت گرفتی دیدی ی بنده خدایی یک میلیارد جایزه رو برده میگی خوش ب حالش چ شانسی داشته و ازاین حرفا
بعد نهایتش یک روز تاسف ک تو چرا شانس نداری فوق فوقش بعد یک ماه فراموش می کردی موضوع رو
اگه الان تو مغز شما سوال ایجاد نشه بعد این متن هاروبازندگی خودت مطابقت ندی بعد به نتیجه نرسی و عمل نکنی دقیقا میشه روزنامه و اون مطلب یک میلیاردی
آرام آرام حسنش اینه
انتظار توش هست و شیرین میشه
کم کم دچار دغدغه میشه
شاید ازاین به بعد شبها با متن های من خوابتون نبره
واستون سوال ایجاد میشه و بعد من جوابش میدم تا بالاخره یک کار مثبتی انجام بشه
نه اینکه من چهارتا حرف درشت مثل اون جمله ی ابتدای حرفام بگم و بذارم برم
شماهم بعدش تشویقم می کنی ک آفرین بلدی و یاعلی
شیطونه هم میگه خودم باچشمام دیدم چقدر چشماش باز شده بود از تعجب و حیرت
بعدشم میگه نه تو ی چیزی میشی
جناب غرور هم میاد وسطو نتیجش میشه این ک من خواستم ثواب کنم دوتا گناهم کردم و اومدم بیرون
فقط مسئولیت این حرفایی ک دارم میزنم سنگینه
امیدوارم خدا از همه ی خطاهامون بگذره و با پاهای خودمون گمراه نشیم
صلوات بر محمد و آل محمد ک من برم سراغ باز کردن اون عناوین
پاسخ:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم..

یا خدا!
همینجوری هم بی قراری نمیذاره بخوابیم،شمام به سوالات ما سوال اضافه میکنی که دیگه فقط خدا میتونه به دادم برسه! :)

ولی من حاضرم.
*اگر درمان تویی دردم فزون باد*

 

علم


علم دارای ارزش ذاتی می‌باشد و در دین مبین اسلام به علم ارزش و بهای بالایی داده شده است. 

فهرست مندرجات
۱ - جایگاه علم
۲ - علوم دارای ارزش
۳ - نکوهش جهل
۴ - انواع علم و عالم
۵ - مفهوم علم
۶ - انواع درک
۷ - تقسیم دیگر علم
       ۷.۱ - علم نظری
       ۷.۲ - علم عملی
۸ - نظر سقراط درباه علم
۹ - تقسیم علم از نظر علامه طباطبایی
۱۰ - تجرد علم
۱۱ - اطلاق علم به مطلق دانش
۱۲ - جایگاه علم در قرآن
       ۱۲.۱ - دعوت قرآن به شناخت
       ۱۲.۲ - قوام دین از نظر قرآن
       ۱۲.۳ - نکوهش ترک علم در قرآن
       ۱۲.۴ - بصیرت و ظلمت از نظر قرآن
       ۱۲.۵ - علم منشأ ایمان و تقوی
       ۱۲.۶ - علم منشأ قدرت و پیشرفت
       ۱۲.۷ - شرط درک اسرار هستی
       ۱۲.۸ - شرط تقرب به خدا
       ۱۲.۹ - علم قرآنی از نظر علامه
       ۱۲.۱۰ - ارتقای رتبه انسانی
       ۱۲.۱۱ - عالی‌ترین مرتبه وجودی انسان
۱۳ - تفاوت عالم و عابد
۱۴ - پانویس
۱۵ - منبع

جایگاه علم

ارزش علم و دانش به اندازه‌ای است که خداوند متعال به قلم و آنچه می‌نویسد سوگند خورده است. آنقدر دانش در اسلام ارزشمند است که امیرالمؤمنین میان آن و ثروت، به هفت دلیل علم و دانش را انتخاب می‌نماید. 

علوم دارای ارزش

این همه مزیت و اعتبار، برای معرفتی است که هم رساننده و هم بازدارنده باشد و علمی باشد که از طریق ثواب، به دست ما رسیده باشد هدف قرآن کریم تشویق مردم به تحصیل علم و تعمیق در اعتقادات و تعهد آنها است تا ایمانی راسخ و استوار به دنبال داشته باشد. 

نکوهش جهل

اعتبار و ارزشی که قرآن کریم برای علم و عالم قائل شده است آنرا برای هیچ موجودی روا نداشته و جاهل را به منزله‌ نابینایی می‌داند که راه را نمی‌شناسد و به سرمنزل مقصود نمی‌رسد. 

انواع علم و عالم

حال باید ببینیم علم چیست و عالم کیست و هدف همه‌ مزایا و ارزش‌ها به سمت کدام علم و عالم است؛ آیا هر دانشی ره‌گشا و تأمین‌کننده‌ی سعادت بشری است و آیا هر دانشمندی، چراغی فرا روی حرمان و جهالت انسان‌ها و نجات‌بخش آنان از بزه‌کاری‌ها و ناهنجاری‌هاست یا برعکس، در مواردی زمینه‌ساز تخریب فطرت و از بین برنده‌ی سعادت انسان است. 
آیا دانشی که به شخص غیر مهذب رسیده است می‌تواند در خدمت جامعه قرار گیرد و آیا احاد مردم، از پرتو انوار او استفاده می‌کنند؟ آیا بشر در سایه علم و تمدن و صنعت و تکنولوژی پیشرفته‌ امروزی، به صلح و صفا و امنیت روانی رسیده است و می‌تواند آسایش خیال و صلاح خود را ارمغان علم بداند؟ 
ما در این نوشتار درصدد آنیم که به تعریف دانش و دانشمند بپردازیم و ارزش و مقام علم را از منظر قران کریم ترسیم نماییم. 

مفهوم علم

«علم در لغت به معنای نشان‌دار کردن و علامت گذاشتن است و درک کردن و به حقیقت چیزی رسیدن نیز معنا شده است. 
در قرآن کریم آمده است: «... لا تعلمونهم الله یعلمهم...» [۱] یعنی شما به آنها آگاه نیستید، خداوند به آنها آگاه است و «... فأن علمتموهنّ مؤمنات...» [۲] ؛ یعنی هرگاه آنها را از زنان مؤمنه‌ای یافتید». [۳] 

انواع درک

درک کردن حقیقت چیزی، بر دو نوع است: 
یکی درک کردن ذات شیء است و دیگری حکم کردن بر شیء به وجود چیزی که آن برای آن شیء موجود است، یا نفی چیزی که نافی از آن شیء است. بنابر معنای اول با یک مفعول متعدی می‌شود، مانند آیه‌ گذشته [۴] و دومی با دو مفعول متعدی می‌شود، مانند آنچه در آیه‌ سوره‌ ممتحنه گذشت. 

تقسیم دیگر علم

علم از حیث دیگری نیز به دو گونه تقسیم شده است: نظری و عملی. 

← علم نظری 
علم نظری همان است که با دانستن، کامل می‌شود مثل علم به موجودات هستی. 

← علم عملی 
علم عملی کامل نمی‌شود مگر اینکه بدان عمل شود، مانند علم به عبادات. 

نظر سقراط درباه علم

«دانشمندانی چون سقراط تنها راه معارف را عمل دانسته و برای آن ارزش نامحدودی قائل شده و حقیقت علم را مدرکات عقلانی پنداشته‌اند و کلیه اعمال نیک را مبتنی بر عمل دانسته‌اند. حصول علم مطلق ممکن است و علم حقیقی عبارت است از علم به مثل و حقایق اشیا و این گروه، مدرکات عقلی را، اصل دانسته و معتقدند همانطور که ماده و مادیات پرتوی از عوامل روحانی و معنوی هستند علمی که از راه حواس حاصل می‌شود نیز علم حقیقی نبوده و تنها علم حقیقی مخصوص به مدرکات عقل است که براثر اتصال آن با عقل فعال، حقایق عالم را در می‌یابد». [۵] 

تقسیم علم از نظر علامه طباطبایی

البته علم صفتی است که موجب تمایز اشیاء می‌شود و عبارت از ادراک مطلق یا حصول صور اشیاء نزد عقل است و شامل صور یقینی یا وهمی یا شکلی می‌گردد و علامه طباطبایی علم را به حصولی و حضوری تقسیم نموده و معتقد است در علم حصولی، ماهیت نزد عالم معلوم است، در حالی که در علم حضوری وجود نزد عالم معلوم است. [۶] 

تجرد علم

البته علم انسان دارای حقیقتی نوری الذات و مجرد است که به نفس و روح انسان افاضه می‌شود و این حقیقت از حقیقت نفس متمایز است و ذاتاً نور، خودش را معرفی می‌کند و چیز دیگر را نیز روشن می‌سازد. 

اطلاق علم به مطلق دانش

البته علم، به مطلق دانش و معرفت نیز اطلاق می‌شود چه از طریق عقل تحصیل شود (مانند علم ریاضی) و یا از راه تجربه (مانند علم فیزیک و یا شیمی).
جایگاه علم در قرآن

قرآن کریم در آیات فراوانی، انسان‌ها را به فراگیری علم و دانش و شناخت رازهای هستی و اسرار عالم آفرینش دعوت می‌کند و در برابر دیدگان مردم افق تازه‌ای می‌گشاید و شناخت و معرفت را یک وظیفه‌ی قطعی قلمداد می‌کند و جالب اینجاست که این دعوت زمانی انجام می‌گیرد که ابرهای جهل و تاریکی افق جامعه را پوشانده و مردم را به خوابی عمیق فرو برده است. 

← دعوت قرآن به شناخت 
خداوند متعال در ۲۷ مورد در قرآن کریم با لفظ «اعلموا» مردم را به صورت آشکار، به فراگیری و شناخت دعوت نموده است مانند آیات ۲۰۳، ۲۰۹، ۲۲۳ و ۲۳۱ سوره بقره. [۷] [۸] [۹] [۱۰] 

← قوام دین از نظر قرآن 
از نظر قرآن قوام و پایداری دین بر اساس تعلیم و آموزش است و انتقال اندوخته‌های علمی به دیگران از اهم عبادات است. 

← نکوهش ترک علم در قرآن 
قرآن کریم در مواردی بر لزوم تعلیم و تعلم توصیه نموده و مردم را به دلیل ترک تفقه سرزنش کرده است؛ «چرا از هر گروهی، طائفه‌ای از آنان کوچ نمی‌کنند تا در دین آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود آنها را انذار نمایند تا شاید از مخالفت فرمان الهی حذر نمایند». [۱۱] 

← بصیرت و ظلمت از نظر قرآن 
قرآن علم را بصیرت و بینایی و جهل را کوری و ظلمت می‌داند؛ «... هل یستوی الأعمی والبصیر...». [۱۲] 

← علم منشأ ایمان و تقوی 
از نظر قرآن کریم علم و دانش منشأ ایمان و تقوی است؛ چنان‌که می‌فرماید: «آنها که پیش از این علم و دانش دریافت داشته‌اند هنگامی که قرآن بر آنها تلاوت می‌شود به خاک می‌افتند و سجده می‌کنند و می‌گویند: پروردگار ما منزه است زیرا وعده‌هایش قطعاً انجام شدنی است» [۱۳] 
همچنین در جای دیگر می‌فرماید: «و راسخان در علم می‌گویند: ما به همه آیات الهی ایمان آورده‌ایم همه از سوی پروردگار ماست و تنها صاحبان عقل متذکر می‌شوند». [۱۴] 

← علم منشأ قدرت و پیشرفت 
علم و دانش در همه ابعاد افتخارآفرین است و منشأ قدرت و پیشرفت‌های مادی می‌شود «ما به داود و سلیمان علم و دانش فراوان بخشیدیم و آنها گفتند: سپاس خداوندی را که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمنش برتری بخشیده سلیمان وارث داوود شد و گفت: ای مردم! سخن گفتن پرندگان به ما تعلیم داده شده است و از هر چیزی هم به ما عطا گردیده که اینها خود فضیلت آشکاری است» [۱۵] 
زمانی که قوم موسی علیه‌السلام قارون ثروتمند و مغرور را نصیحت کردند که از مکنت خود جامعه را اشباع کن پاسخ داد: «این ثروت را به وسیله دانشی که نزد من است به دست آورده‌ام»؛ [۱۶]و خداوند متذکر می‌شود که ثروتمندان و نیرومندان دیگری نیز هلاک شده‌اند «آیا او نمی‌دانست که خدا اقوامی را پیش از او به هلاکت رساند که از او نیرومندتر و ثروتمندتر بودند». [۱۷] 

← شرط درک اسرار هستی 
قرآن کریم درک اسرار هستی را ویژه دانشمندان می‌داند و می‌فرماید: «از نشانه‌های او آفرینش آسمان‌ها و زمین و تفاوت زبان‌ها و رنگ‌های شماست و این‌ها نشانه‌هایی برای دانشمندان است». [۱۸] 
و در جای دیگر که نعمات الهی برشمرده می‌شود می‌فرماید: «این مثال‌ها را برای مردم می‌زنیم و جز عالمان آن را درک نمی‌کنند». [۱۹] 

← شرط تقرب به خدا 
از نظر قرآن هرچه ایمان بالاتر باشد بنده خدا مقرب‌‌تر است و در حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: «پاداش هر کس به اندازه عقل و دانش اوست». [۲۰] 

← علم قرآنی از نظر علامه 
علامه طباطبایی با استناد به آیه‌ «هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون انما یتذکراولوالالباب» [۲۱] 
معتقد است که در آیه فوق علم داشتن و نداشتن هر دو مطلق آمده، ولی مراد از آن برحسب مفاد آیه، علم به خداست، چون علم به خداست که آدمی را به کمال می‌رساند و به حقیقت معنای کلمه نافع است و نبود آن ضرر می‌رساند؛ ولی علوم دیگر مانند مال هستند که تنها نافع زندگی دنیوی است و با فنای دنیا فانی می‌گردد. پس مؤمنان دو دسته‌اند مؤمنان عالم و مؤمنان غیرعالم که گروه اول رجحان و برتری دارند. [۲۲] 
قرآن کریم در مقام اهتمام به صاحبان علم می‌فرماید: «...یرفع الله الذین ءامنو منکم والذین أوتوا العلم درجات والله بما تعملون خبیر». [۲۳] 

← ارتقای رتبه انسانی 
؛ خداوند رتبه‌ کسانی از شما را که ایمان آورده‌‌اید و کسانی را که دانشمندند به درجات بالا ارتقا داد و خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است. 
در تفسیر منهج الصادقین آمده است: «این‌که صاحبان علم نام برده شده‌اند با آنکه از جمله مؤمنان هستند دلالت بر رفعت درجات و شایستگی آنها دارد». [۲۴] 

← عالی‌ترین مرتبه وجودی انسان 
همچنین در سوره علق آمده است: « أقرأ باسم ربک الذی خلق•خلق الانسان من علق•اقرا و ربک الاکرم•الذی علم بالقلم •علم الانسان ما لم یعلم». [۲۵] 
که در این آیه نازل‌ترین و عالی‌ترین مرتبه وجودی انسان ذکر شده است. برترین مراتب علم است، از آن جهت که خداوند کریم پس از صفت کریم و کرامت (که هستی همه چیز به واسطه این صفت ذات اقدس است) صفت تعلیم علم را به خود منتسب نموده است و از طرف دیگر در مقابل علم، علقه را قرار داده که نازلترین مراتب وجود است پس قوس صعودی کمال انسان حرکت به سمت علم است. [۲۶] 

تفاوت عالم و عابد[ویرایش]

در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز آمده است: «وقتی که عالم و عابد در روز قیامت بر صراط اجتماع کنند به عابد گویند به بهشت درآی و از عبادت خویش بهره‌مند شو و به عالم گویند که اینجا بمان و از هر کسی که می‌خواهی و دوست داری شفاعت نما زیرا هر که را تو شفاعت کنی پذیرفته خواهد شد، پس عالم در مقام پیامبران می‌ایستد و از دوستان و یاران خویش تا آنجا که می‌تواند شفاعت می‌نماید. زیرا در قیامت سه گروه شفاعت می‌کنند: پیامبران، دانشمندان و شهدا» [۲۷] 

پانویس
 
۱. ↑ انفال/سوره۸، آیه۶۰.    
۲. ↑ ممتحنه/سوره۶۰، آیه۱۰.    
۳. ↑ مفردات، ص۸۵۶.    
۴. ↑ انفال/سوره۸، آیه۶۰.    
۵. ↑ حسینی دشتی، محمد، معارف و معاریف، ج۷، ص۴۳۵.
۶. ↑ المیزان، ج۶، ص۱۷۱.    
۷. ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۰۳.    
۸. ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۰۹.    
۹. ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۲۳.    
۱۰. ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۳۱.    
۱۱. ↑ توبه/سوره۹، آیه۱۲۲.    
۱۲. ↑ رعد/سوره۱۳، آیه۱۶.    
۱۳. ↑ اسراء/سوره۱۷، آیه۱۰۷-۱۰۸.    
۱۴. ↑ آل‌عمران/سوره۳، آیه۷.    
۱۵. ↑ نمل/سوره۲۷، آیه۱۶-۱۵.    
۱۶. ↑ قصص/سوره۲۸، آیه۷۸.    
۱۷. ↑ قصص/سوره۲۸، آیه۷۷.    
۱۸. ↑ روم/سوره۳۰، آیه۲۲.    
۱۹. ↑ عنکبوت/سوره۲۹، آیه۴۳.    
۲۰. ↑ بحارالانوار، ج۱، ص۸۴.    
۲۱. ↑ زمر/سوره۳۹، آیه۹.    
۲۲. ↑ المیزان، ج۱۷، ص۲۴۳.    
۲۳. ↑ مجادله/سوره۵۸، آیه۱۱.    
۲۴. ↑ تفسیر منهج الصادقین، ج۹، ص۲۱۰.
۲۵. ↑ علق/سوره۹۶، آیه۵-۱.    
۲۶. ↑ مدیرشانه چی، علم الحدیث، ص۱۸۰.
۲۷. ↑ نهج‌ الفصاحه، ج۱،ص۲۴.


منبع

دانشنامه موضوعی قرآن.     

پاسخ:
باز هم سلام
جالب بود.
فقط یه نکته ای،این مباحث نیاز به پیش نیاز داره هم علمی هم قلبی.
اولش ک بحث شروع شد فکر کردم اگر کسی ببینه استفاده ببره خوبه ولی حالا بنظرم اینجا صحبت نشه بهتره..بحث داره داغ میشه،خطر داره!
پاسخ سوالات:
حدیث از امام جعفر صادق ان شاالله ک بعدا بامتون فقه و کلام آشنامیشید باهاش برخورد خواهید کرد
یعنی اقدام کردن و عمل کردن به فکری ک می کنید و اون رو به نتیجه رسوندن.ما یک دانه دستمون داریم بشینیم نگاش کنیم سبز نمیشه نیاز به کاشتن مراقبت و رسیدگی می خواد
با حلوا حلوا دهان شیرین نمیشه
کاشتن که همون توکل ب خدا و پاشدنه
مراقبت و نگهداری یعنی مطالعه و تو مسیر بودن
مرحوم هیتلر هم فکر کرد اون هم حساب شده و با برنامه ریزی اقدام هم کرد اما..
اگه میخواهید مسیر رو بشناسید کتاب قران و اهل بیت رو معرفی می کنم بهتون
خب وظیفه:
خودشناسی .خدا شناسی. امام شناسی.تفکر شیعی .انتخاب راه شیعی. پیمودن مسیر مهدوی .پشتیبان ولایت فقیه.شرکت در قیام مهدوی تا ان شاالله عندربهم یرزقون بشویم
همه ی اینها با توکل تلاش استمرار برنامه ریزی و خودسازی میسره
دوستعزیز وظیفه ی هممون از ابتدای خلقت مشخص شده و یکیه یعنی بندگی
اما نقش هرکدوممون متفاوته ک ب هر کس بنا ب راه خودش گفته میشه

من هنوز معیارتون رو از داغی متوجه نشدم
ولی چشم
خوشحال شدم ازاینکه خداوند توفیق داد درس آموختمو بازگو کنم
تاهمین جاش
فقط یک نکته
من اگه علمی میدونم بهتره برام تاوقتی خودم عملیش نکردم بازگو نکنم
چون میشم عالم بی عمل
الانم ک این مطالبو نوشتم حرف و درس من نبود مطالبی بود ک از بزرگان و سایتهای مختلف جمع آوری کردم
امر به معروف و نهی از منکر وقتی جواب میده ک خودمونم خالص باشیم
یازهرا
پاسخ:
ولی من ادامه ی بحث رو میخوام!

شما که گمنام میاید و من جای دیگه ای سراغ ندارم که بشه با شما صحبت کرد، اما اگر افتخار دادید و تشریف آوردید ناچارا بقیه مباحث رو همین جا ازتون می پرسم ان شاء الله.
خدا خیرتون بده..
حضرت زهرا پشتیبان و یاورتون،مطالب خوبی فرمودید.

تکیــــه بر جای بزرگان نتوان زد به گــــــزاف
مگر اسباب بزرگـی همه آماده کــنی...
حافظ
پاسخ:
++++

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">